صفحه ۴۷۰

6 - برای تحقق عنوان بغی - علاوه بر آنچه بیان گردید - باید اراده و اختیار شرکت کنندگان در آن نیز احراز گردد؛ بنابراین چنانکه برخی از آنان از روی اکراه یا اجبار در آن مشارکت یابند - نظیر آنچه امروز در بسیاری از تهاجمات نظامی دیده می‎شود - مقاتله با آن افراد جایز نیست. زیرا علاوه بر قواعد عام فقهی مبنی بر اشتراط اراده و اختیار در ترتب آثار بر افعال انسان، از بعضی روایات نیز این مطلب قابل استنباط است. در کتاب دعائم الاسلام (ج 1، ص 376) و مستدرک الوسائل (ج 2، ص 251) آمده است: قال رسول (ص) یوم بدر: "من استطعتم أن تأسروه من بنی عبدالمطلب فلاتقتلوه فانهم انما اخرجوا کرها" از علت مذکوره در این روایت می‎توان یک حکم کلی برای هر موردی که کسی با اکراه به جنگی آورده شده استفاده نمود.

پرسش 8: آیا خروج مسلحانه تشکیلات دارای مقر نظامی (منعه) بر اساس یک نظریه سیاسی (ولو عدم صلاحیت حکام) در عصر غیبت شرعا بغی محسوب می‎شود؟ به عبارت دیگر آیا باغی منحصر در خروج علیه حاکمیت معصوم (ع) است یا مطلق می‎باشد؟ چرا؟

جواب: گفته شد که ظاهر آیه شریفه (و ان طائفتان...) چهار مورد را شامل می‎گردد که یکی از آنها خروج بر حاکمیت عدل است. در زمان غیبت نیز اگر حاکمیت با شرایطی که در جای خود به تفصیل بیان شده با بیعت و انتخاب مردم منعقد شود، شرعی و مردمی است و خروج بر آن - با وجود شرایطی که ذکر شد - مصداق بغی می‎باشد؛ زیرا اولا: آیه بغی عام است و انحصار به حکومت معصوم (ع) ندارد، و ثانیا: مطابق ادله ای که دلالت دارد بر اینکه تشکیل حکومت صالح در زمان غیبت، هم حق مردم است و هم وظیفه آنان، چنانچه در زمان غیبت حکومت صالحی تشکیل شود، احکام بغی نسبت به قیام در برابر آن نیز جاری خواهد بود.

منتهی الامر تفاوتی که حاکمیت در زمان غیبت با حاکمیت معصوم دارد این است که حاکمیت معصوم - به اعتقاد ما - ملازم با حق و عدل است؛ در حالی که این ملازمه در حاکمیت غیر معصوم وجود ندارد. بنابراین چنانچه حاکمیت در زمان غیبت، صالح و واجد شرایط شرعی مورد رضایت مردم نباشد و گروهی بر اساس معیارهای شرعی خود را از هر نظر حق و حاکمیت را باطل و ناصالح بداند و بر اساس احقاق

ناوبری کتاب