و ثانیا: مورد حدیث نصاب و کفار در دار تقیه میباشد، و هرچند حکم مستثنی منه در مسلمین به طریق اولویت جاری است ولی محتمل است حکم مستثنی مربوط به خصوص نصاب و کفار باشد و در مفسدین از مسلمین جاری نباشد.
[ محاربه و افسادفی الارض شامل حوزه فرهنگ و اندیشه نمی شود]
پرسش 3: آیا حد شرعی "محاربه و افساد" حوزه فرهنگی را نیز شامل میشود؟ یعنی اگر نوشته ها و گفته های کسی به تشخیص حاکم شرع باعث اختلال در مباحث علمی، فرهنگی، دینی و اخلاقی قلمداد شود، آیا نویسنده یا گوینده محارب و مفسد محسوب میشود؟ چرا؟
جواب: حوزه فرهنگی دارای ویژگی های خاصی است که نباید از آنها غفلت شود. در این زمینه به دو نکته اشاره میشود:
1 - اصل فکر و اندیشه و آنچه از تضارب یا اجتماع دو اندیشه به وجود میآید به هیچ وجه در اختیار انسان نیست؛ هرچند ممکن است برخی از مقدمات آن اختیاری باشد. اندیشه ها در بستر ذهن با عبور از مراحلی کاملا پیچیده و به دور از عامل خارجی مخصوص، و یا حتی بسا بدون اراده و توجه و قصد صاحب اندیشه پدید میآیند. صرف اندیشه و فکر از نظر عقلی و اصول مورد قبول عقلا و نیز ادیان الهی هیچ گاه قابل مؤاخذه و کیفر نیست؛ در هیچ محکمه عقلایی کسی را به خاطر داشتن اندیشه ای خاص - در هر موضوع که باشد - محاکمه نمی کنند. محاکم تفتیش عقاید از تجربیات تلخ و نقطه تاریکی از زندگی بشر بوده است که امروزه با شرمساری و خجالت از آنها یاد میشود.
و معنای مکلف بودن افراد به اصول دین که اموری فکری و اعتقادی میباشند این نیست که تصور اندیشه خاصی را در بستر ذهن خود بیافریند، بلکه به معنای تلاش در ایجاد مقدمات اعتقاد ذهنی و باور قلبی و لزوم ایمان به آنهاست. و جایگاه ایمان هرچند روح و قلب انسان است اما از نظر قبول آثار و تبعات عملی و اخلاقی آن، مورد توجه ادیان قرار گرفته است. در حقیقت ایمان به معنای التزام و پایبندی عملی به اصولی است که در اثر تدبر و تفکر به صورت اندیشه و باور در روح و ذهن انسان به وجود آمده است.