صفحه ۴۶۰

تا اینجا سخن بر فرض دلالت آیه شریفه است بر اینکه "افساد فی الارض" تمام موضوع برای حکم اعدام می‎باشد، ولی این امر قابل اشکال است زیرا آیه شریفه در مقام بیان حکم مستثنی منه است نه مستثنی.

پس هرچند مستثنی منه اطلاق دارد و جواز قتل را در غیر دو مورد نامبرده نفی می‎کند، لیکن مستثنی اطلاق ندارد؛ بلکه دلالت می‎کند بر جواز اعدام در این دو مورد به نحو اجمال؛ و همان گونه که هر قتل نفسی مجوز قصاص نیست بلکه قصاص شرایط خاصی دارد و در موارد خاصی اجرا می‎شود، بسا هر افساد فی الارض نیز مجوز اعدام نباشد؛ و شاید شرط آن قیام مسلحانه و صدق عنوان محاربه باشد، چنانکه از آیه محاربه واقع بعد از آن به دست می‎آید - بنابر اینکه هر یک از دو عنوان را جزء موضوع قرار دهیم - و همین است قدر متیقن از آیه.

محصل کلام اینکه آیه 32 سوره مائده دلالت ندارد بر اینکه هر فساد فی الارض مجوز اعدام است.

و آیه 33 که آیه محاربه است هرچند عموم دارد زیرا موصول از عمومات است و عموم آن به تبع اطلاق صله آن می‎باشد، ولی استدلال به آن متوقف است بر اینکه تمام موضوع برای احکام چهارگانه آیه را جمله (یسعون فی الارض فسادا) بدانیم و ذکر محاربه از باب بیان مصداق و شأن نزول باشد، چنانچه از کلمات برخی از بزرگان به دست می‎آید؛ لیکن این امر قابل خدشه است و قدر متیقن صورت تحقق هر دو عنوان است.

6 - روایت فضل بن شاذان عن الرضا(ع) فی کتابه الی المأمون قال: "و لایجوز قتل احد من النصاب و الکفار فی دار التقیة : الا قاتل او ساع فی فساد، و ذلک اذا لم تخف علی نفسک و اصحابک ." (وسائل، ج 18، ص 552)

دلالت حدیث بر اینکه سعی در فساد اجمالا مجوز اعدام می‎باشد واضح است، ولی:

اولا: همان گونه که در بیان آیه 32 گفته شد حدیث در مقام بیان مستثنی منه است نه مستثنی، پس مستثنی اطلاق ندارد.

ناوبری کتاب