نفس این عنوان تمام موضوع است، و محاربه به معنایی که گذشت یکی از مصادیق بارز آن میباشد، و ذکر آن در آیه شریفه برای اشاره به شأن نزول آن میباشد. و به تعبیر دیگر بین دو عنوان، عموم و خصوص مطلق میباشد و محارب اخص است و موضوع احکام مذکوره عنوان عام میباشد.
پس معنای آیه چنین است: "همانا جزای محاربین با خدا و رسول - چون ساعی در افساد فی الارض میباشند - این است که..." و حکم های چهارگانه به نحو تخییر و یا به نحو ترتیب برحسب مراتب موضوع برای آن ثابت است.
مؤید این احتمال اموری است:
1 - در کتاب حدود از مراسم سالار بن عبدالعزیز (ص 251) میخوانیم: "و المجرد للسلاح فی أرض الاسلام، و الساعی فیها فسادا، ان شاء الامام قتله، و ان شاء صلبه، و ان شاء قطع یده و رجله من خلاف، و ان شاء نفاه من الارض." ایشان احکام چهارگانه را به نحو تخییر ذکر کرده، ولی شیخ طوسی در نهایه (ص 720) به نحو ترتیب ذکر کرده است.
2 - مقدس اردبیلی در کتاب زبدة البیان (ص 835) در تفسیر آیه محاربه فرموده اند: "لان السعی فی الارض للمحاربة فساد فکأنه قیل: و یفسدون فی الارض فسادا، و فیه ایضا اشارة الی ان الفساد موجب لجواز القتل."
3 - و در تفسیر آیه شریفه: (من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض...) (ص 837) فرموده اند: "قیل: کالشرک و قطع الطریق... و الظاهر من الفساد اعم فیدل علی اباحة القتل للفساد."
4 - صاحب جواهر (ج 41، ص 564) در ذیل کلام محقق: "المحارب کل من جرد السلاح لاخافة الناس" فرموده اند: "و لو واحد لواحد علی وجه یتحقق به صدق ارادة الفساد فی الارض."
ظاهر کلمات این بزرگان این است که موضوع و ملاک حکم را افساد فی الارض میدانند و محارب را از مصادیق آن میشمارند. و این گونه تعبیرات در عرف مردم بسیار رایج است که موضوع خاصی را که مورد ابتلاء است مطرح میکنند و به دنبال آن موضوع عامی را که ملاک و علت حکم است ذکر میکنند و سپس حکم را بیان