صفحه ۴۵۶

البته مورد و شأن نزول آیه هیچ گاه مخصص عموم یا مقید اطلاق آیه شریفه و روایات وارده نمی شود؛ و عموم و اطلاق آنها حجت است.

علاوه بر عنوان "سلاح" در بسیاری از روایات و فتاوای فقها عنوان "اخافة الناس" نیز مشاهده می‎شود؛ بلکه می‎توان گفت "قصد اخافه" نیز باید احراز گردد. بنابراین محارب به کسی اطلاق می‎گردد که به قصد ترساندن مردم با به کارگیری اسلحه آرامش، آزادی و امنیت عمومی را سلب نماید. و اگر هر یک از سه عنوان یاد شده احراز نگردد عنوان محارب صادق نخواهد بود؛ یعنی اگر سلاح در کار نیست، یا سلاح اظهار شود ولی در حد اخافه نیست، یا خوف محقق شود ولی قصد آن احراز نشود، نمی توان محاربه را به کسی نسبت داد.

اما نکته ای که در این زمینه مورد بحث فقها قرار گرفته این است که مقصود از "اسلحه" چیست و آیا سلاحهای غیر آهنی و آتشی - نظیر چوب و عصا و مانند آن - را شامل می‎گردد یا فقط سلاحهای متداول را در بر می‎گیرد. به نظر می‎رسد عنوان "سلاح" فی نفسه موضوعیت نداشته باشد بلکه اشاره به ابزار نیرو و قدرتی است که موجب ترساندن مردم می‎شود؛ به عبارت دیگر سلاح کنایه از ابزار اعمال زور و قدرت می‎باشد، که حتی بر آتش زدن خانه و کاشانه مردم نیز منطبق می‎شود؛ چنانکه در خبر سکونی آمده است ! (وسائل، ج 18، ص 538، کتاب الحدود، باب 3 از ابواب حدالمحارب)

پرسش 2: آیا "افساد فی الارض" به لحاظ شرعی موضوع حد شرعی مستقل از محاربه است ؟ در این صورت مقومات این موضوع و ادله شرعی آن چیست ؟

جواب: در عنوان "افساد" - نه از نظر لغت و نه از نظر مصطلح قرآنی و روایی و فتاوای فقها - قید سلاح اخذ نشده است؛ هرچند بر همه افراد محارب عنوان مفسد نیز صادق است. همچنین شرط "اخافة الناس" نیز در عنوان "افساد" و "مفسد" لحاظ نشده است. عدم اعتبار سلاح و اخافه در عنوان افساد با تتبع در آیات قرآن به خوبی روشن می‎شود.

از جمله آیه 73 از سوره یوسف به نقل از برادران حضرت یوسف (ع) : (قالوا تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الارض)، آیه 30 از سوره عنکبوت به نقل از

ناوبری کتاب