و نیاز به تخصص های گوناگون و مغزهای متفکر در رشته های مختلف، سپردن همه اهرمهای قدرت به یک فرد آن هم غیرمعصوم جائزالخطا و بسا تأثیرپذیر از افراد ظاهرالصلاح طماع و متملق، به نفع اسلام و کشور نیست؛ و چاره ای نیست جز اینکه ولی فقیه - به مناسبت تخصص خود در فقه - بیشتر به همان جنبه اسلامیت نظام و موافقت قوانین جاریه و روند اداره کشور با موازین اسلامی توجه داشته باشد.
حکومت زمان ما قابل مقایسه نیست با حکومت ساده صدر اسلام و بودن شخص معصوم مثل پیامبرخدا(ص) یا امیرالمؤمنین (ع) در رأس آن؛ در دنیای امروز با وسعت علوم و تکنیک ها نمی شود یک نفر در همه قسمت ها متخصص باشد و بسا رهبر با عدم تخصص در مسائل اقتصادی و سیاسی پیچیده بدون مشورت یک شعار بدهد که خسارتهای جبران ناپذیری بر آن مترتب شود و مثلا صاحبان سرمایه و مؤسسات، سرمایه های خود را از کشور خارج نمایند، و یا کشور از هر جهت در انزوا قرار گیرد، پس نباید در هر رشته بدون مشورت دخالت نماید. وقتی که بناست احکام خدا برحسب شرایط زمانی و مکانی تغییر پیدا کند چون موضوع عوض میشود، پس در مسائل سیاسی و اقتصادی قطعا شرایط زمانی دخالت دارد و تشخیص آن با متخصصین و اهل خبره است و کار یک فرد نیست. مرحوم امام به این نکته ها توجه داشتند که محور سخنانشان نوعا حول انتخابات و آرای مردم و جمهوریت نظام میچرخید. آیا ایشان میخواستند با این سخنان مردم را اغفال کنند؟! حالا متأسفانه جمعی پیدا شده اند که از یک طرف دم از امام و سیاست های امام میزنند و از طرف دیگر به اصطلاح "کاتولیک تر از پاپ" شده اند؛ اینان اصرار دارند جمهوریت نظام و مردمی بودن آن را نادیده بگیرند و همه قدرت را در ولایت فقیه متمرکز کنند، و توجه ندارند که این نحو حکومت در دنیای امروز عملی نیست، زیرا در حقیقت یک نحو سلطنت استبدادی است و همان استبداد دینی است که مرحوم آیت الله نائینی میفرمودند.
و بالاخره با فرض قانونمند بودن کشور و داشتن تشکیلات وسیع و ارگانهای مختلف قانونی، ولی فقیه فوق قانون نیست بلکه در متن قانون است و در قانون اساسی برای او اختیارات و وظایفی مشخص شده، و انتخاب او از ناحیه ملت بر اساس التزام