بنابراین افساد نیز مانند هر گناه دیگری که موجب حد است از عناوین قصدیه میباشد و باید با قصد و علم و آگاهی انجام شود؛ لذا هرگونه فعالیتی که موجب مفسده عمومی در جامعه میشود اگر بدون قصد افساد و بدون علم و توجه باشد، بلکه به انگیزه های دیگری انجام شود، حکم افساد بر آن مترتب نیست. همچنین در صورتی که احراز شود قصد افساد یا علم به تأثیر عمل مربوطه در بین بوده است و لکن محدوده فعالیت آن چنان وسیع و گسترده نبوده که بر آن "افساد فی الارض" صدق نماید، مشمول حکم مفسد نخواهد شد.
لازم به ذکر است در مورد مفسدفی الارض بین مفسرین و فقهای اسلام اختلاف وجود دارد که آیا عنوان آن مستقل و جدای از عنوان محارب دارای احکام مربوطه است یا اینکه افساد قید و شرط است برای ترتب حکم محارب؛ و بعید نیست محارب مصداقی از مفسد فی الارض باشد، که در این صورت حکم در آیه مترتب بر افساد فی الارض خواهد بود.
و اما درباره "ارتداد" ظاهر این است که این عنوان در موردی است که حق و هدایت برای شخص روشن و واضح باشد و با این حال از روی عناد آن را انکارنماید. این معنا از ظاهر آیه شریفه (ان الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم...) (سوره محمد، آیه 25) به خوبی استفاده میشود.
در این رابطه اینجانب قبلا به صورت مشروح مطالبی را بیان داشته ام، مراجعه شود. (نشریه کیان، شماره های 45 و 47؛ و نیز رساله توضیح المسائل، مسائل 3210 و 3211 چاپ جدید).
و اما در مورد عنوان "براندازی" باید گفت این عنوان هیچ گونه ارتباطی با عناوین "محاربه"، "افساد فی الارض" و "ارتداد" ندارد و ظاهرا از مصادیق "بغی" است و به هیچ وجه فعالیتهای سیاسی اعم از انتقاد، تجمع، سخنرانی، مقاله نویسی و حتی تظاهرات آرام در انتقاد از حاکمیت را شامل نمی گردد و صرفا حمله مسلحانه برای براندازی حکومت مورد رضایت مردم را دربرمی گیرد، زیرا تجاوز مسلحانه و طغیان با علم و آگاهی و قصد از مقومات بغی است و فعالیتهای غیرمسلحانه یا مسلحانه بر علیه حکومت ظالم برای احقاق حقوق حقه، بغی نیست. در این زمینه اینجانب به تفصیل در کتاب "دراسات فی ولایة الفقیه" سخن گفته ام.