4 - برای "بغی" حد خاصی در آیه شریفه و روایات تعیین نشده؛ بلکه تنها مجازات آن ادامه برخورد نظامی با شخص یا گروه باغی تا هنگامی که در عمل تسلیم حق شود، ذکر شده است. بنابراین اگر شخص یا گروه باغی در عمل حقانیت حاکمیت یا گروه دیگر را پذیرفتند هیچ گونه مزاحمت و مجازات دیگری نباید در مورد آنان اعمال گردد.
5 - شیخ طوسی و عده ای دیگر از فقها برخورد با بغاة را به سه شرط مشروط کرده اند:
الف - اینکه آنان عده زیاد و در محل امن و غیرقابل نفوذ باشند، به طوری که بدون قتال و جنگ نتوان به آنان دست یافت. پس اگر جمعیتی کم و ناتوان باشند باغی نیستند.
ب - اینکه به دور از دسترس حکومت باشند، مثلا در یک منطقه جدا از حاکمیت مستقر باشند.
ج - اینکه بغی آنها بر اساس یک تفکر و اعتقادی خاص باشد. این قید برای خروج راهزنان و قطاع الطریق از مصداق بغاة میباشد. (مبسوط، ج 7، ص 264)
هرچند شرط اول و سوم برخلاف ظاهر آیه شریفه است، ولکن مطابق با احتیاط مورد نظر شارع میباشد.
بنابراین به طور کلی میتوان گفت: "بغی" تجاوز مسلحانه گروهی از مسلمانان بر گروه مسلمان دیگر و از بین بردن حقوق آنان میباشد و خروج بر امام معصوم یا عادل فقط یکی از مصادیق آن به شمار میآید.
اما "افساد فی الارض" به معنای کاری است که موجب خارج کردن جامعه از حالت اعتدال باشد، به گونه ای که امنیت و آسایش مردم را برهم زند و زندگی سالم انسانها را مختل نماید. در کتاب مفردات راغب آمده است: "فساد خارج شدن هر چیز است از اعتدال، خواه به اندازه کم باشد یا زیاد." ظاهرا در معنای افساد وجود سلاح لحاظ نشده است بلکه شامل هرکاری است که با قصد و علم و آگاهی نوعی فساد اجتماعی را در جامعه پایه ریزی یا تشدید نماید، و امنیت اجتماعی و اقتصادی را سلب نماید. پس در صدق افساد قصد افساد در جامعه و علم به تأثیر کار مورد نظر شرط میباشد.