صفحه ۴۱۹

همچنین اقرار باید از روی اراده و اختیار و یقین و بدون هرگونه القایی باشد، لذا اقراری که در اثر تلقین های مکرر بازجو در یک فضای خاص روحی، و یا مثلا در اثر هیپنوتیزم یا خوراندن داروهای خاص از زندانی گرفته می‎شود، از نظر شرع و قانون هیچ گونه اعتباری ندارد و مرتکب آن مجرم است.

[ اقرار علیه دیگری نافذ نیست ]

و اما اقرار و اعتراف شخص بر علیه دیگری در هیچ حالی حتی اگر از روی اکراه و ترس یا تلقین و مانند آن نباشد، نافذ و معتبر نخواهد بود؛ و هیچ محکمه صالحی نمی تواند کسی را با اقرار و اعتراف دیگری بازداشت و یا محکوم نماید. مگر اینکه شهادت دو مرد عادل با شرایط آن در میان باشد.

اما در مورد گرفتن اقرار برای امر مجهول، چنانچه از روی تهدید یا فشار روحی و یا تعزیر باشد، نه برای محکومیت اقرارکننده اعتبار دارد و نه اساسا شرع مقدس چنین اجازه ای داده است.

ممکن است گفته شود اگر قاضی واجد شرایط تشخیص داد که کسی مطالب مهمی را می‎داند که در راستای مصالح نظام اسلامی یا حفظ حقوق لازم المراعات قرار دارد و از اظهار آنها خودداری می‎کند، در این صورت می‎تواند آن شخص را مورد تعزیر یا تهدید و فشار قرار دهد زیرا اظهار آن مطالب بر او واجب و ترک آن حرام می‎باشد، و طبعا برای ترک واجب مستحق تعزیر خواهد بود؛ لکن این بیان از دو جهت مورد اشکال است:

1 - اساس این سخن بر حجت بودن علم قاضی استوار است، و این مسأله محل اختلاف می‎باشد.

2 - اینکه قاضی باید این معنا را احراز کند که شخص مورد نظر نیز اظهار آن مطالب را بر خودش واجب می‎داند و از روی عناد با حق آنها را کتمان می‎کند، تا بتواند به خاطر ترک واجب او را تعزیر نماید؛ و احراز این موضوع برای قاضی ممکن نیست، زیرا او نمی تواند از ضمیر آن شخص نسبت به این امر مطلع شود.

ناوبری کتاب