صفحه ۴۰۲

نصیحت دعوت می‎کنند چگونه جمعی آیت الله خمینی را غیر قابل انتقاد می‎دانند و هر سخن انتقادی و خیرخواهی را با تهمت و اهانت پاسخ می‎دهند؟! آیا معظم له راضی بودند که عده ای به نام هواداری، ایشان را غیرقابل نقد و در عداد معصومین معرفی نمایند؟ آیا چنین معرفی از امام خمینی - به ویژه پس از رحلت ایشان - تعظیم و تمجید از ایشان است و یا ضربه زدن به معظم له و استفاده ابزاری از نام ایشان ؟

2 - اگر کارهای خلافی به نام اسلام یا معظم له انجام شده و موجب بدبینی و سستی پایه های اعتقادی اقشار زیادی - به ویژه نسل جوان و غیرمعاصر با انقلاب و امام - گشت، آیا نقد این خلافکاریها و کوشش در تبرئه دامن پاک اسلام و ایشان از آنها موجب مخدوش شدن چهره ایشان است ؟!

[ اعدامهای دسته جمعی و غیرقانونی سال 67 و ضمانت جبران آن در قانون ]

سؤال هفتم: در خاطرات منتشر شده حضرتعالی مطالبی وجود دارد که دشمنان انقلاب اسلامی آن را وسیله محکومیت بین المللی ایران و مسئولان انقلاب اسلامی قرار داده اند، مثلا اطلاعاتی را که جنابعالی از اعدام منافقین افشاء کرده اید؛ آیا این گونه مطالب در دادگاههای بین المللی می‎تواند سند محکومیت جمهوری اسلامی و به محاکمه کشیدن مقامات مسؤول دوران امام خمینی باشد؟ و از نظر حقوقی بخصوص حقوق اسلامی برای طرح در دادگاه چه اعتباری دارد؟

جواب: هدف اینجانب از بیان حوادث مورد اشاره و از جمله مسأله اعدام زندانیان دربند، بیان واقعیتها و حفظ تاریخ از تحریف و پاسخ به پرسشهایی است که در این زمینه به شخص من ارتباط دارد؛ البته تاریخ هم وقایع تلخ دارد و هم وقایع شیرین و طبق موازین اسلامی و مبانی فقهی دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هیچ کس را نمی توان از دادخواهی محروم نمود، و اگر فرضا حقی از کسی ضایع شده باشد شخص قاضی یا دولت اسلامی باید آن را جبران نماید. البته این امر یک مسأله حقوقی است نه یک مسأله سیاسی و جنجالی.

در اصل 34 قانون اساسی آمده است: "دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هرکس می‎تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید، همه افراد

ناوبری کتاب