صفحه ۴۰۰

صورت بدیهی است وقتی به کسی ظلم نشود نیازی به دفاع پیش نمی آید. من آنچه را در این زمینه گفته یا نوشته ام در راستای دفاع از خود و پاسخ به شبهاتی است که در اذهان عموم ایجاد شده، و تبرئه اسلام و انقلاب و حتی شخص امام لازم بوده است.

و ثانیا: شیوه من قبل از حادثه سال 68 بر مخفی کاری و نامحرم پنداشتن مردم نبود. من بر این باور بوده و هستم که جز بعضی مسائل نظامی و امنیتی که مخفی کردن آنها ضروری می‎باشد سایر مسائل حکومتی را نباید از مردم که صاحبان اصلی کشور و انقلاب و حکومت می‎باشند مخفی نگه داشت. یک حکومت مردمی نمی تواند مسائل مهم را از مردم مخفی نماید. شما کشورهای پیشرفته را ملاحظه کنید که چگونه مردم و رسانه های داخلی آنها سیاست ها و عملکردها و ریز و درشت کارهای مسؤولین خود را با ذره بین بررسی و نقد می‎کنند، و همین است رمز پیشرفت آنها در سیاست و اقتصاد. باید خلافها و اشتباهها بیان شود تا جبران شده و تکرار نگردد. گناه اصلی من در نظر آقایان در حقیقت همین شیوه لزوم انتقاد از مسؤولین و اطلاع مردم از آنچه در صحنه سیاست انجام می‎شود بود.

پس از اینکه مجلس خبرگان مرا به عنوان "قائم مقام رهبری" معرفی کرده بودند و آیت الله آقای حاج سید صادق روحانی در درس خویش نسبت به این امر انتقاد کرده بودند و از ناحیه اطلاعات ایشان را محصور کرده بودند، آقای ری شهری وزیر اطلاعات وقت به منزل من آمدند، من نسبت به حصر معظم له اعتراض کردم و گفتم: شما به یک عالم و مدرس حوزه باید حق انتقاد بدهید و خواستم از ایشان رفع حصر بشود، ولی ایشان ترتیب اثر ندادند و بهانه واهی مصلحت نظام را مطرح کردند - متأسفانه بعدا شنیدم به ایشان گفته بودند حصر شما به دستور آقای منتظری است - در آن هنگام من معتقد بودم هرکس از هر قشر و جناحی که هست باید بتواند آزادانه انتقادش را با من و دیگران مطرح کند، و من همه نامه های انتقادی و حتی اهانت آمیز را می‎خواندم و به قدر توان بر آنها ترتیب اثر می‎دادم.

مسؤولین و متصدیان امور باید انتقادپذیر باشند و به مردم اجازه دهند حرفشان را بزنند، وگرنه خواسته ها و حرفها در دلها عقده خواهند شد و بسا مجموع عقده ها روزی منفجر شود و همچون سیل بنیان کن اساس حکومت را ویران نماید.

ناوبری کتاب