همه ضایعات و تلفات و شهدای فراوان، با کسب آگاهی و گزارش واقعی، ایشان قطعنامه را قبول و به تعبیر خودشان: "جام زهر را نوشیدند".
2 - گزارشهایی که منجر به دستور اعدام چند هزار زندانی شد در حالی که قبلا محکوم به چند سال زندان شده بودند.
3 - گزارشی که به ایشان داده شد مبنی بر اینکه بیت من در اختیار مجاهدین خلق است و آنان مورد مشورت من میباشند؛ و بعضی را نیز نزد ایشان بردند تا به همین مضمون غلط گواهی دهند و ایشان را تحت تأثیر قرار دهند.
بدیهی است که ایشان علم غیب نداشتند و در این اواخر در حال بیماری به سر میبردند و به توصیه پزشکان لازم بود در حال استراحت و به دور از هیجانات باشند، و از طرف دیگر ایشان به وزارت اطلاعات (که دیدیم سرانجام کارش به کجا رسید) و برخی از مسؤولین اعتماد کامل داشتند و بسا - هرچند به ملاحظه حال ایشان - برخی از مسائل واقعی به ایشان گزارش نمی شد، و در نهایت نتیجه کار همان شد که همه مشاهده کردیم.
البته - همان گونه که قبلا نیز گفته ام - این اشکال بیش از همه به سیستم تمرکز قدرت در فرد باز میگردد و اساسا در هیچ زمان شایسته نیست تمامی قدرت در اختیار یک فرد غیر معصوم جائزالخطا و غیر پاسخگو قرار گیرد، هرچند او عالم ترین و باتقواترین بوده باشد؛ زیرا قدرت نامحدود بدون مسؤولیت و نظارت، معمولا موجب فساد و سوء استفاده حواشی میگردد.
ثالثا: انتقام از امام کار افراد و جریاناتی است که به قداست انقلاب و معظم له ضربه زده و میزنند، در حالی که قبل از انقلاب ذره ای به ایشان و انقلاب اعتقاد نداشتند و در مبارزات هیچ حمایتی از مبارزه و ایشان نمی کردند، ولی پس از پیروزی انقلاب فرصت طلبانه در ارگانهای مهم نظام نفوذ نموده و بتدریج با کودتای خزنده نیروهای اصیل انقلاب را حذف فیزیکی یا شخصیتی نمودند و خود صاحب انقلاب و کاتولیک تر از پاپ شدند. اینان که در لوای عناوین مقدس و محترم در پی منافع سیاسی و اقتصادی خویش میباشند و بیشترین استفاده ابزاری را از نام انقلاب و امام میکنند و برای هر کاری از شخصیت ایشان بهره برداری مینمایند، ضربه به حیثیت و