و هرچند منعکس نمودن همه افکار و اندیشه های اینجانب در این زمینه ضمن یک نامه معمولی میسر نیست، ولی از باب "ما لایدرک کله لایترک کله" نکته هایی را در پاسخ سؤالهای هشت گانه شما یادآور میشوم:
سؤال اول: آیا فکر اولیه تدوین و انتشار خاطرات، از آن خودتان است ؟ یا فکر شاگردان و پرسشگرانی که خاطرات شما در جلد اول کتاب پاسخ سؤالات آنهاست ؟
سؤال دوم: هیچ کس بر ضبط و ثبت کردن خاطرات و اندیشه های مردان بزرگ خرده نمی گیرد، و ضرورت آن را انکار نمی کند؛ اما به نظر شما انتشار این خاطرات در حال حاضر کار درستی است ؟ اگر اقدام درست و به موقعی است، آیا مصلحتی در آن وجود دارد؟
جواب: پس از انتشار رنجنامه مرحوم حاج احمدآقا و خاطرات سیاسی آقای ری شهری در سطح وسیع که مشتمل بر تهمتهای ناروا و تحریفهای فراوان نسبت به مسائل اینجانب و بسیاری از نیروهای متعهد به اسلام و انقلاب بود، و بازداشتها و محاکمات غیرعادلانه ای که در همین رابطه نسبت به بندگان خدا انجام میشد و میشود، من مشاهده کردم حقائق مسلم و اهداف آن در حال مسخ و تحریف شدن است و متأسفانه همه اینها به نام حفظ اسلام و ارزشهای آن انجام میشود. روزنامه های رسمی و کثیرالانتشار کشور را وادار نمودند همه رنجنامه را چاپ کردند، بدون آنکه پاسخهای طرف مقابل را چاپ کنند؛ و حدود 12 سال هرچه خواستند و توانستند علیه من و بسیاری از علاقه مندان به اسلام و انقلاب بافتند و حتی مرا قاتل مرحوم آیت الله خمینی معرفی کردند. نامه 6816 منسوب به ایشان را به انحاء مختلف پخش کردند، با اینکه همان زمان حجة الاسلام آقای حاج شیخ عبدالله نوری از بیت معظم له به من تلفن زدند که امام فرمودند این نامه پخش نشود و ما آن را محو کردیم آخرالامر در صحیفه امام نیز آن را منتشر کردند.
یکی از دوستان به مسؤول اصلی نشر آثار امام میگوید مگر بنا نبود نامه 1/6 منتشر نشود؟! و او پاسخ میدهد: اسناد باید حفظ شود. آیا آنچه من در کتاب خاطرات از اسناد و نامه ها آورده ام اسناد نیست ؟ چرا آقایان اسناد را گزینشی در اختیار مردم قرار میدهند؟! با پخش این نامه به انحاء مختلف و تهاجم بیش از یک دهه به اینجانب