[ موضوع اختلاف با امام خمینی و نقش ماجرای سیدمهدی هاشمی ]
ج 7 - اینجانب هیچ گاه با شخص معظم له اختلاف شخصی نداشته و ندارم و همواره احترام ایشان را رعایت میکردم، ایشان هم استاد من و هم رهبر انقلاب بودند، و هیچ گاه نیز طالب مقام نبودم ولی حق و حقیقت و ارزشهای اسلامی و انسانی از همه چیز مهم تر و محترم تر است.
و لذا از باب احساس وظیفه عقلی و شرعی خود را موظف مییافتم که نسبت به اموری که آنها را برخلاف اسلام و مصالح کشور و ملت مییابم بی تفاوت نباشم.
در مورد سید مهدی هاشمی نیز همچون هزاران متهم و زندانی دیگر من به کیفیت برخورد با او و سیاسی کردن موضوع و بازداشت افراد زیاد در این زمینه انتقاد و اعتراض داشتم، نه با برخورد قضایی صحیح و معقول و به دور از انگیزه های سیاسی و جناحی. در آن مقطع من احساس کردم مسأله سید مهدی بهانه ای شده است برای تصفیه حسابهای شخصی و گروهی و حذف بسیاری از نیروهای متعهد و وفادار به اسلام و انقلاب.
[ راهی جز پافشاری بر اصلاح قانون اساسی نیست ]
ج 8 - به نظر اینجانب در شرایط کنونی برای رفع مشکلات و نیل به اهداف اساسی انقلاب راهی جز پافشاری مردم و گروههای متعهد سیاسی برای اصلاح ساختار قانون اساسی و نظام اسلامی و رفع موانع اصلاحات وجود ندارد. ادامه شعارهای گذشته و تکرار آنها دردی را دوا نمی کند. آینده کشور و مصالح آن در گرو آگاهی و مقاومت مردمی و جدیت گروههای سیاسی روی اهداف و آرمانهایی است که به خاطر آنها انقلاب پدید آمد و شهدای بسیاری در راه آنها فدا شدند.
و بالاخره تجدیدنظر متولیان و متصدیان امور در روش و برخورد خویش با طبقات ملت و توجه به اینکه آنان، خدمتگزاران ملت اند نه قیم و آقابالاسر آنان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.