نتیجه این گونه سیاست این است که کارها در اختیار جناحی خاص قرار میگیرد و به تذکرات و انتقادات بی اعتنایی میشود و بر اساس سنت الهی و تجربه تاریخ هنگامی که کارهای بزرگ به دست افراد کوچک و کارهای کوچک به دست افراد بزرگ قرار داده شد اختلال امور و تضییع حقوق و مصالح کشور را در پی خواهد داشت، و بالاخره عدم تجربه و خودمحوری متصدیان امور و عدم تحمل انتقادات دیگران منشاء عمده مشکلات است.
[ اصلاح قانون اساسی آخرین راه ]
ج 3 - اینجانب در برخی از نوشته های اخیر نظرم را در این رابطه ابراز داشته ام که سرانجام برای نیل به اهداف انقلاب راهی جز اصلاح قانون اساسی و ساختار کنونی نظام وجود ندارد البته به معنای رفع موانع اصلاحات اساسی نه به معنای مقابله با نظام اسلامی و براندازی آن، هرچند خشونت طلبان برای پیداکردن بهانه سرکوبی آزادی خواهان و اصلاح طلبان چنین القا کرده و میکنند.
[ قائم مقامی امام خمینی و عوامل تخریب تعامل قائم مقام رهبری با ایشان ]
ج 4 - جانشینی رهبری در قانون اساسی پیش بینی نشده بود، و خبرگان رهبری طبق نظر خودشان این مسأله را مطرح نمودند، و در حقیقت خواسته و میل اکثریت مردم را منعکس نمودند، در صورتی که در آن شرایط به مصلحت نبود.
ج 5 - قائم مقامی اینجانب در آن مقطع از ناحیه مرحوم آیت الله خمینی نبود تا در این رابطه ایشان وظائفی را بر عهده من قرار دهند.
پس از طرح این موضوع از ناحیه خبرگان مراجعات و انتظارات اقشار مختلف جامعه از اینجانب افزایش یافت، و ارگانها و طبقات مختلف جامعه برای رفع مشکلات به من مراجعه میکردند، و من نمی توانستم در برابر خواسته ها بی تفاوت باشم.
لذا علاوه بر سفارشهایی که در جهت حل مشکلات مراجعین توسط بیت اینجانب به ادارات مربوطه انجام میشد به معظم له نیز نامه هایی مینگاشتم و یا در