مسؤولیت ها نوعا بر عهده رئیس جمهور و قوه مجریه گذاشته شده، ولی اهرمهای قدرت در اختیار رهبری قرار داده شده بدون اینکه پاسخگو باشد، و بر این اساس بسیاری از کارهای اساسی و مهم راکد میماند و در این میان کسی پاسخگو نیست.
ج: دو گونه نگرش نسبت به مسائل کشور متصور است: از کلی به جزئیات و از جزئیات به کلی.
نگرش مرحوم آیت الله خمینی به مسائل کشور نوعا یک نگرش کلی بود و به جزئیات کمتر توجه داشتند در صورتی که لازم است از حوادث و قضایای جزئی که مردم با آنها سر و کار دارند به قضاوتهای کلی برسیم؛ ایشان در رأس هرم قرار گرفته بودند و در اثر حسن ظن و اعتمادی که به مسؤولین امور داشتند کمتر به مسائل جزئی و نارضایتی های مردمی توجه داشتند. ولی اینجانب در اثر تماسهای مداوم با طبقات مختلف جامعه و از چندین کانال از خواسته ها و نارضایتی ها مطلع میشدم و از جزئیات به کلیاتی میرسیدم و موضع گیریهایی که از اینجانب در سخنرانی ها و نامه های من به ایشان منعکس میشد ناشی از این گونه نگرش بود. و هیچ گاه قصد مخالفت با ایشان نداشتم بلکه هدفم اصلاح امور کشور و حفظ حرمت ایشان بود.
د: با اینکه مسؤولین و متصدیان امور همه با یکدیگر آشنا و دوست بودند ولی پس از اینکه به قدرت رسیدند بسیاری از آنان گرفتار یک گونه انحصارطلبی شدند و بر این اساس بسیاری از نیروهای مفید و فعال کشور دفع شدند و صفا و صمیمیت گذشته فراموش شد، و من به سهم خود بارها به خطر کودتای خزنده هشدار میدادم. و آنچه در این سالها از قدرت طلبی و انحصارگرایی یک جناح خاص مشاهده میگردد ادامه همان سیاست گذشته است.
در گذشته بسا انحصارطلبی های جناحهای مختلف توسط مرحوم آیت الله خمینی تعدیل میشد ولی اکنون رهبری با یک جناح خاص همفکر و هماهنگ میباشد، و در همین رابطه است که به جای استقرار نظام عدالت و قسط، نظام خودی و غیرخودی شکل میگیرد و بی گناهانی به زندان میافتند، و یا کشته میشوند؛ و در مقابل، متجاوزین به حقوق مردم بدون هیچ دغدغه ای به کار خود ادامه میدهند و تشویق هم میشوند.