صفحه ۳۳۳

شده است و اسلام نسبت به آنان دستور و برنامه دارد. و انتخاب فرد واجد شرائط بر عهده مردم است که باید پس از تحقیق و مشورت او را انتخاب نمایند. و از نظر حدود اختیارات و مدت حکومت و سایر خصوصیات تابع نظر و انتخاب اکثریت است در چهارچوب شرائط اسلامی. و علاوه بر اینکه حکومت حق مردم است حکومتی که متکی بر آرای مردم نباشد در جهان فعلی قابل دوام نیست. و راه اجرای صحیح این امر تشکیل احزاب سیاسی آزاد و دربرگیرنده نخبگان فکری و سیاسی دارای تعهد جامعه است. و حاکم باید پس از انتخاب شدن در امور عمومی و سیاسی مشورت نماید و در غیر تخصص خویش دخالت نکند. و هر قسمت را به متخصص و کارشناس آن ارجاع نماید. و چون منتخب ملت است باید در برابر ملت و نمایندگان ملت پاسخگو باشد. و بالاخره حاکم مسلمین خدمتگزار ملت است نه آقابالاسر آنان.

در تفصیل این مسائل می‎توان به مجلدات پنجگانه "مبانی فقهی حکومت اسلامی" ترجمه کتاب "دراسات فی ولایة الفقیه" تألیف اینجانب مراجعه نمود.

ولی متأسفانه عملکرد ولایت فقیه و حاکمیت اسلامی در ایران به ویژه در سالهای اخیر مورد رضایت اکثریت ملت نیست و به استبداد کشیده شده است، لیکن ما نباید عملکرد مدعیان حکومت دینی را به حساب اصل دین بگذاریم. و قبول نداشتن روش آنان موجب انکار حکم عقل و شرع گردد.

آن حکومت دینی که آرزوی ملت است و در آغاز به آنان وعده داده شده بود منافاتی با حقوق ملت و آزادیهای مشروع ندارد.

کلمه "جمهوری اسلامی" از مردمی بودن نظام بر اساس موازین اسلامی حکایت می‎کند. پس اساس و زیربنای نظام ما رضایت و اراده و آرای مردم بوده است، و بقای آن نیز طبعا به رضایت آنان وابسته است.

و ضمنا یادآور می‎شوم که در قانون اساسی ما تضادهای واضحی مشاهده می‎شود که باید در وقت مناسب اصلاح گردد و در این رابطه می‎توان به فصل پنجم از کتابچه "حکومت مردمی و قانون اساسی" اینجانب مراجعه نمود. هرچند به همین قانون اساسی موجود به ویژه فصل "حقوق ملت" آن اگر عمل می‎شد بسیاری از مشکلات برطرف می‎گردید.

ناوبری کتاب