صفحه ۳۲۲

- همان گونه که تجربه تا حال نشان داده - مشکل حل نمی شود، و تنها راه نجات از بحران احقاق حقوق ملت فلسطین و بازگشت آوارگان به خانه و کاشانه خویش است، و هیچ گاه زور و گذشت زمان حق را محو و ناحق را حق نمی سازد. به حکم خدا و عقل و وجدان املاک و اموال غصب شده را باید به صاحبان اصلی آنها برگرداند؛ زور حرکت قسری است و به قول فلاسفه: "حرکت قسری دوام ندارد". سرزمین فلسطین متعلق به ملت فلسطین است نه صهیونیستهای جمع آوری شده از کشورهای جهان.

اورشلیم و مسجدالاقصی و سایر اماکن مقدسه همه متعلق به خداست و ملک شخصی هیچ فرد یا گروهی نیست، یک روز در اختیار حضرت داود و سلیمان بود و بعد از آنان باید در اختیار همه بندگان موحد و مطیع خدا باشد.

در قرون گذشته ملت یهود در بین مسلمانان محترم بودند و با آرامش زندگی می‎کردند. اگر روزی نازیها به ناحق یهود را قتل عام کردند آیا باید تاوان جنایات آنان را مسلمانان و مسیحیان و یهودیان ساکن فلسطین بپردازند؟ کسی نمی گوید یهود را باید به دریا ریخت، و هرکس بگوید ناحق گفته؛ ولی حقوق غصب شده باید به صاحبان آنها برگردد.

ابرقدرتهایی که در اشغال سرزمین فلسطین و تأسیس دولت اسرائیل نقش داشتند و اینک نیز از آن حمایت می‎کنند هیچ گاه به فکر ملت یهود نبوده و نیستند، بلکه هدف آنان تشکیل پایگاهی نظامی برای تأمین منافع خود در بین بلاد اسلامی بوده و هست.

متأسفانه امروز دنیا گرفتار تضاد عجیبی شده است: از یک سو ابرقدرتها حمایت از حقوق انسانها و مبارزه با تروریسم را شعار خود قرار داده اند و از سوی دیگر با اینکه می‎دانند اسرائیل با زور و کشتار بیت المقدس و سرزمین فلسطین را اشغال نموده و هر روز به بهانه هایی فلسطینیان را مورد هجوم قرار می‎دهد با این حال از اسرائیل دفاع می‎کنند.

از یک سو کشورهای اسلامی و جهان سوم را به اتهام داشتن یا تهیه سلاحهای اتمی و میکروبی تحت فشار قرار می‎دهند، و از سوی دیگر اسرائیل را در تهیه این گونه سلاحهای کشتار جمعی آزاد گذاشته بلکه او را در این زمینه کمک می‎نمایند.

ناوبری کتاب