فقیه بر جاهل مقدم است، عادل بر غیر عادل مقدم است، و کسی که مدیر، مدبر، شجاع، آگاه به زمان خود و در عین حال متواضع باشد بر غیر او مقدم است؛ پس لازم است ملت برای اداره کشور و اجرای قوانین، شخصی را انتخاب نمایند که واجد این قبیل شرایط باشد و این شخص هم رهبر کشور و هم رئیس قوه مجریه خواهد بود؛ و طبعا چنین شخصی چون منتخب ملت است الزاما در برابر آنان و نمایندگان آنان مسؤول و پاسخگوست و حق استبداد و تکروی ندارد، زیرا اساس حکومت ملت است و اگر ملت پذیرا نباشد حکومت زور دوام ندارد. هنگامی که رسول خدا(ص) در رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی به اصحاب خود میفرمایند: "اشیروا علی" مرا راهنمایی کنید، و امیرالمؤمنین (ع) خود را در معرض نقد و پرسش قرار میدهند (نهج البلاغه، خطبه 216) طبعا مدعیان پیروی از آن بزرگواران باید پذیرای پرسشها و انتقادها باشند.
[ انتخابی شدن هر سه قوه ]
بر اساس این نظر حاکمیت اسلامی - همچون حاکمیت سایر کشورها - دارای سه قوه جدای از یکدیگر است: مقننه، مجریه و قضائیه، و قدرت هر سه قوه ناشی از انتخاب ملت است؛ تفاوتی که بین حاکمیت اسلامی با حاکمیت سایر کشورها وجود دارد این است که چون اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و جزایی نیز دستور و برنامه دارد و بناست کشور اسلامی بر طبق موازین اسلامی اداره شود طبعا حاکم اسلامی باید متخصص و کارشناس مسائل اسلامی باشد همراه با تحقق سایر شرایط از عقل و توانایی و تدبیر و عدالت، و از چنین شخصیتی به "فقیه عادل" تعبیر میشود. و اگر گفته شود - همان گونه که تجربه نشان داده - کسی که هم فقیه عادل و هم مدیر و مدبر و توانا و شجاع و دارای رشد سیاسی و آگاه به سیاست های پیچیده جهان امروز و غیر مستبد و تسلیم آرای ملت و نمایندگان مجلس و پذیرای انتقادات آنان باشد کمتر پیدا میشود، در پاسخ میگوییم بحث ما روی فرض تحقق موضوع با شرایط آن میباشد و در این فرض چنین شخصیتی به حکم عقل و عقلا بر کسی که