تفسیری که آقایان نسبت به ولایت مطلقه دارند با بسیاری از اصول قانون اساسی در تضاد کامل میباشد، زیرا برحسب اصول قانون اساسی و از جمله اصل ششم و اصل پنجاه و ششم، جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس آرای عمومی ملت اداره شود، و کلمه "جمهوری" نیز حاکی از این معناست، البته با حفظ موازین اسلامی.
ملت نمایندگان مجلس را برای قانون گذاری و رئیس جمهور را برای اجرای قوانین انتخاب مینمایند، در صورتی که نتیجه تفسیری که آقایان از ولایت مطلقه فقیه دارند استبداد فقیه و زائد بودن همه نهادهای مسؤول است.
اینکه مجلس و قوه مجریه در برابر ملت مسؤول باشند ولی نه مستقل باشند و نه اهرمهای قدرت را در اختیار داشته باشند با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست.
3 - در زمان ما که مردم - نوعا - اهل مطالعه و دارای رشد فکری و شعور سیاسی میباشند و با جهان خارج ارتباط کامل دارند، و آزادیهای کشورهای دیگر را مشاهده مینمایند، نادیده گرفتن آزادیهای مشروع ملت و بستن زبان ملت و مطبوعات ملی و اصرار بر تسلیم بدون چون و چرای آنان - به ویژه دانشمندان و متخصصین علوم اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه - در برابر نظریات یک فرد غیرمعصوم جائزالخطا - آن هم به نام اسلام و دین - موجب عصیان ملت و زدگی آنان از اصل اسلام و دین میشود.
جهان امروز پذیرای حکومت مطلقه فرد نیست. حکومت زمان ما با حکومت ساده صدر اسلام که شخص معصوم در رأس آن بود قابل قیاس نیست.
به علاوه پیامبراکرم (ص) نیز در مسائل سیاسی و اجتماعی تکروی نمی کردند. خداوند متعال در قرآن کریم در خطاب به آن حضرت میفرماید: (و شاورهم فی الامر) در امور با آنان مشورت کن، و حضرتش پیوسته میفرمودند: "اشیروا علی" بر من راهنمایی کنید؛ کلمه "علی" در لغت عرب برای استعلاء و اشراف است. پس مقصود حضرت این بوده که بر من و کارهای من اشراف داشته باشید و راهنمایی کنید.
اساس و زیربنای حکومت ملت است و ملت ما به اسلام علاقه مندند ولی از استبداد گریزانند، تکرویها موجب عدم ثبات نظام و تضعیف نهادها و ارگانهای