برای این امر مهم نداشتند و لذا - با آنکه در آن مقطع زمانی قانون نسبتا خوبی تنظیم گردید - با گذشت زمان نقائص و ابهامات آن بتدریج آشکار گشت و در مرحله اجرا با مشکلاتی مواجه شدیم، و متأسفانه در بازنگری نیز که با عجله و شتاب انجام شد اشکالات نه تنها برطرف نگردید بلکه بر ابهامات و تضادها افزوده شد.
اینجانب اخیرا در فصل چهارم از جزوه "حکومت مردمی و قانون اساسی" به بخشی از آن تضادها اشاره کرده ام. کسانی که طالب باشند میتوانند آن را ملاحظه فرمایند. (قابل ذکر است که این جزوه در اینترنت موجود است.)
به طور کلی در زمان مقتضی برخی از اصول قانون اساسی باید توسط کارشناسان متعهد و دلسوز به شکل جمعی و با حوصله وافی مورد بازنگری قرار گیرد، و به ویژه تضادهای موجود در برخی اصول مرتفع و نقش مردم در حاکمیت و نظارت آنان بر دستگاه قدرت تضمین گردد.
[ تغییرات اساسی در جامعه ]
سؤال 4 - با تجربیاتی که در دوران قائم مقامی رهبری آموخته اید اگر فردا به مقام رهبری انتخاب شوید اصول برنامه های جنابعالی برای تغییرات اساسی در جامعه چیست ؟
جواب: اینجانب هیچ گاه در فکر رهبری و کسب قدرت نبوده و نیستم، وگرنه به شیوه دیگری عمل مینمودم. آنچه برای من همیشه مهم بوده و هست عمل به وظایف الهی و دفاع از حق و عدالت و مردم میباشد، و بر همین اساس در مسائلی که پیش میآمد نظریات خود را محترمانه به مرحوم امام مینوشتم، و هرچند در اثر آن نامه ها کسانی مرا مورد حمله قرار دادند ولی من آن نامه ها را از مفاخر خود میدانم. (ان شاءالله مجموعه آنها در قالب کتاب خاطرات منتشر خواهد شد.)
ولی نکته ای که لازم است به آن توجه شود این است که رهبری در اسلام در زمان معاصر نه آن چنان است که عملا دیده شده و شما تصور میکنید، منظور از ولایت فقیه حکومت استبدادی فرد نیست؛ بلکه منظور حکومت قوانین اسلام است، بدین گونه که "فقیه" چون متخصص و کارشناس مسائل اسلامی است حقوق همه اقشار و گروهها و اقلیتهای مختلف را برحسب موازین اسلامی در نظر گیرد و جلوی