امروز اکثر مردم و به ویژه دانشمندان و اهل فکر و نظر با رسانه های جهان ارتباط دارند و بسیاری از آنان در مسائل سیاسی و اقتصادی و مصالح و مفاسد کشور صاحب نظر میباشند، و بر آنان لازم است نظریات خویش را اعلام نمایند تا پس از تضارب افکار - برحسب روش همه عقلای جهان - نظر اکثریت مورد عمل قرار گیرد. و مناسب ترین جایگاه برای برخورد و تضارب افکار، مجلس شورای اسلامی است. پس تخصیص آن به جناح و قشری خاص ظلم است، هم به کشور و هم به سایر اقشار ملت.
زمانی که ما به اقلیت های دینی به تناسب جمعیت آنان حق انتخاب شدن میدهیم که کار درستی هم هست زیرا یک واقعیتی غیرقابل انکارند و به کشور خویش نیز علاقه مندند، اگر از باب فرض نصف یا ثلث ملت مسلمانند ولی به قول شما روشنفکر یا غیرخودی میباشند چگونه میتوان آنان را نادیده گرفت و گفت شما حق انتخاب شدن ندارید با اینکه مسلمانند و به علاوه اهل این کشور و جزو ملت میباشند؟! آنان در کشور یک واقعیتی هستند و به کشور نیز علاقه مندند و تخصص مورد نیاز کشور را نیز دارند، فقط افکار من و شما را قبول ندارند؛ ما اگر هنر داریم باید با بحث دوستانه و تفاهم آنان را قانع کنیم، ولی محروم کردن آنان از حقوق اجتماعی هم ظلم است و هم تشنج دائم در محیط سیاسی کشور را در پی دارد.
پنجم: درجات ایمان
با اینکه اکثر مردم ایران مسلمان هستند و اجمالا به اصول اسلامی اعتقاد دارند ولی در ایمان و تعهد عملی نسبت به احکام و موازین اسلامی یکسان نیستند، و ظرفیت فکری افراد در اثر استعداد ذاتی و محیط زندگی بسیار متفاوت است، چنانکه اهل علم و نظر نیز در برداشت از کتاب و سنت یکنواخت نیستند و در بسیاری از مسائل اختلاف نظر پیدا میکنند، و کسی حق ندارد درک و برداشت خود را به دیگران تحمیل نماید. البته بحث علمی بسیار خوب بلکه لازم است و چه بسا با بحث علمی آزاد و دوستانه اختلافها برطرف و یا حداقل نظرها به یکدیگر نزدیک گردند، ولی تحمیل عقاید نه تنها صحیح نیست بلکه معقول هم نمی باشد زیرا هیچ گاه