صفحه ۲۱۷

و بالاخره آنچه از عملکرد این دادگاه در مراحل سه گانه آن به دست آمد این است که هرچند به بهانه اصلاح و تطهیر روحانیت تأسیس شده ولی در پشت آن اهداف سیاسی وجود داشته و ابزاری برای سرکوب مخالفین سیاسی بوده است؛ وگرنه افراد به ظاهر روحانی که متهم به فساد مالی یا اخلاقی می‎باشند چه لزومی دارد که برای محاکمه آنان دادگاه مستقلی وجود داشته باشد؟! آنان همچون سایر مردم در دادگستری محاکمه می‎شدند، چنین افرادی احترام ویژه ای ندارند تا برای آنان امتیاز قائل شویم و برفرض لازم باشد دادگاه جدا داشته باشند، چرا جزو تشکیلات دادگستری نباشد؟!

اینجانب در تاریخ 1372210 نامه نسبتا مفصلی خطاب به ملت مسلمان ایران نوشتم، و در آن نامه دلایلی را برای غیرقانونی بودن دادگاه ویژه اقامه نمودم که مناسب است در اینجا ذکر نمایم:

"دادگاه ویژه که عامل لطمه زدن به چهره و شخصیت بسیاری از علما و مراجع بوده و به بهانه های واهی در همه کارها حتی در کار مرجعیت شیعه و مراجع تقلید دخالتهای ناروا می‎کند، و از قرار معلوم عامل تهاجم شبانه به بیت اینجانب و سلب امنیت از ساکنین منطقه و غارت اموال بوده است، هیچ گونه مبنای قانونی نداشته و تشکیل آن برخلاف قانون اساسی است؛ به چند دلیل:

دلیل اول: در اصل 61 قانون اساسی آمده است: "اعمال قوه قضائیه به وسیله دادگاههای دادگستری است که باید طبق موازین اسلامی تشکیل شود".

و معلوم است که "دادگاه ویژه روحانیت" از دادگاههای دادگستری و زیر نظر قوه قضائیه نیست، و به قوانین و مقررات قضایی کشور اعتنایی ندارد؛ بنابراین حق دخالت در امور قضایی نداشته و متصدیان آن باید نزد خدا و ملت پاسخگوی اعمال خلاف قانون خود باشند.

دلیل دوم: فرض کنید شخصی یا مقامی در کشور هرچند عالی رتبه مثلا تشکیلاتی به نام "دادگاه ویژه" با مقررات مخصوص به خود در مقابل قوه قضایی کشور اختراع کند که مستقل عمل نماید و در برابر اعمال خود به قوه قضاییه کشور پاسخگو نباشد، بدون شک این عمل آن مقام خلاف قانون اساسی تلقی می‎شود که اگر

ناوبری کتاب