سالهای متوالی قریش با پیامبر(ص) و یاران آن حضرت دشمنی کردند و جنگهای بدر و احد و خیبر را علیه مسلمانان به راه انداختند، با این حال پیامبر(ص) پس از فتح مکه آنان را بخشیدند و حتی از ابوسفیان و هند و وحشی قاتل حمزه نیز گذشت نمود، بلکه خانه ابوسفیان را که آتش بیار معرکه ها بود خانه امن قرار داد.
و از اصبغ بن نباته نقل شده که پس از پیروزی امیرالمؤمنین (ع) در جنگ جمل حضرت دستور دادند مجروحین آنان را نکشید و فراریان را تعقیب ننمایید، و هرکس سلاح خود را زمین گذاشت در امان است. سپس حضرت با یاران خود به منزلی تشریف آوردند که در یک حجره آن عایشه، و در حجره دیگر مروان حکم و یارانش، و در حجره سوم عبدالله بن زبیر بود، اصبغ بن نباته گفت: ما دست به شمشیر بردیم و منتظر دستور حضرت شدیم، ولی حضرت همه آنان را بخشیدند. (مستدرک، باب 22 جهاد) و حتی عایشه را محترمانه با جمعی محافظ زن به مدینه فرستادند. این بود سیره پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) با دشمن شکست خورده پس از پایان جنگ.
در جنگ باید شجاعانه ایستاد، ولی پس از پیروزی جای عفو و گذشت است نه انتقام جویی. ای کاش پس از پیروزی انقلاب در ایران این شیوه مرضیه عمل شده بود، و طبعا چند میلیون مرد و زن که غالبا افراد دارای تخصص بودند کشور را ترک نکرده و در مملکت خود خدمت میکردند.
اینجانب چندین مرتبه به حضرت امام پیشنهاد کردم که ایشان خودشان اعلام عفو عمومی کنند مگر نسبت به کسانی که قاتل باشند و یا معاند نظام که قصد براندازی آن را دارند؛ بدین گونه که افرادی که در خارج هستند و مایل اند به کشور بازگردند به یکی از سفارتخانه های ایران در خارج مراجعه نمایند، و سفارت پس از تحقیق و بررسی امان نامه ای به متقاضی اعطا نماید و او به طور عادی به کشور بازگردد و پس از ورودش، مأمورین اطلاعات و سپاه مزاحم او نشوند. به ایشان گفتم: فرض میکنیم از این دو سه میلیون افراد حداکثر صد هزار نفر افراد قاتل یا معاند و به فکر براندازی نظام باشند که آنان تقریبا مشخص میباشند، بقیه یا بی تفاوتند و فقط میخواهند زندگی کنند و یا به اسلام و انقلاب نیز بی اعتقاد نیستند ولی جو اعدامها و مصادره ها و بازداشتهای بی رویه اول انقلاب آنان را به وحشت انداخته است. بسیاری از آنان