صفحه ۲۰۶

زننده و تند و خلاف قانون آن به وجهه دستگاه قضایی نیز لطمه می‎زند، مخالفت می‎کرد و در برابر اعمال تند آن ساکت نمی نشست.

بلکه به نظر می‎رسد پس از گذشت بیست سال از آغاز انقلاب بجا بود بساط دادگاه انقلاب نیز جمع می‎شد؛ زیرا دادگاه انقلاب با آغاز انقلاب و وجود بحران در جامعه تناسب دارد، ولی پس از ثبات نظام و استقرار آن وجهی برای ادامه آن وجود ندارد، جز صرف بودجه های سنگین و ایجاد جو بدبینی در جامعه، و مهمتر اینکه در قانون اساسی هم نامی از آن نیست.

نکته سوم: آنچه در باب قضا مهم است اولا احقاق حقوق مردم و مبارزه با ظلم و تعدیات و جنایات است، زیرا در موارد حقوق مردمی قضات حق تساهل و گذشت ندارند؛ و ثانیا اجرای حدود معین الهی است - البته پس از ثبوت از راههای شرعی نه با ترفند و تهدید و تجسس های مخالف عقل و شرع -؛ ولی در تخلفات جزئی از قوانین عادی حتی الامکان نباید سخت گیری نمود، مگر اینکه متهم زیاد متجری شده باشد و برای اصلاح او راهی جز مجازات وجود نداشته باشد.

احکام جزایی جز در موارد حق الناس و حدود الهی، از قبیل تعزیرات شرعی می‎باشند که اجرای آنها بسته به نظر حاکم بصیر و جامع الشرائط می‎باشد، و اجرای آنها الزامی نیست و حتی الامکان باید با نصیحت و راهنمایی و توبیخ و عفو و گذشت برخورد نمود؛ در این گونه موارد جزئی تشکیل دادگاههای رسمی و اجرای محاکمات و ایجاد جو ارعاب و خشونت نه به مصلحت اسلام است و نه به مصلحت نظام و کشور، و چه بسا سخت گیریها در این قبیل موارد موجب دلسردی مردم از اسلام و همه ارزشها گردد، و این همه آیات و احادیث متضمن عفو و گذشت ناظر به همین قبیل موارد است:

1 - در قرآن کریم خطاب به پیامبراکرم (ص) می‎خوانیم: (فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر) (سوره آل عمران، آیه 159) به مرحمت خدا تو با آنان نرمخو هستی، و اگر خشن و سخت دل بودی از اطراف تو پراکنده می‎شدند، پس آنان را ببخش و برای آنها آمرزش بخواه و با آنان در امور مشورت نما.

ناوبری کتاب