سلامت قوه قضائیه مبتنی است؛ و اگر این قوه از بافت و انسجام سالمی برخوردار نباشد و متصدیان آن افراد نالایقی باشند یا از مسیر حق منحرف شوند، یا این قوه استقلال و هویت خود را از دست بدهد و تحت تأثیر سفارشهای این و آن قرار گیرد، جور و فساد در جامعه رواج یافته و حقوق مردم پایمال میگردد، و دولت و حکومت به ضعف و سستی میگراید و بسا به سقوط بینجامد.
بنابراین وجود یک دستگاه قضایی سالم و عادلانه، قدرتمند و مستقل که بتواند در اختلافاتی که بین افراد و شخصیت های حقیقی یا حقوقی پدید میآید پس از رسیدگی دقیق و دریافت حق، حکم قاطعانه و عادلانه صادر نماید، از ضروریات زندگی اجتماعی بشر است؛ و برکات وجود چنین قوه ای برای جامعه از هر نعمتی فزونتر است، و در اهمیت و عظمت این مقام همین بس که از نظر اسلام نسبت به متصدی آن شرایط ویژه ای در نظر گرفته شده است.
در حدیثی از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که به شریح قاضی فرمودند: "یا شریح قد جلست مجلسا لایجلسه الانبی او وصی او شقی" (وسائل الشیعه، ج 18، ص 7) ای شریح در جایی نشسته ای که جز پیامبر یا وصی پیامبر یا شقاوت مند در آنجا نمی نشیند. شاید منظور حضرت این باشد که مقام قضاوت به حدی حساس است که اگر متصدی آن معصوم نباشد بسا پای او بلغزد.
مولا امیرالمؤمنین (ع) در نامه خود به مالک اشتر چنین میفرمایند: "سپس از برای قضاوت در بین مردم برترین فرد در نزد خود را برگزین، از کسانی که مراجعه فراوان آنان را در تنگنا قرار نمی دهد، و برخورد مخالفین با یکدیگر آنان را به خشم نمی آورد، بر اشتباهات پافشاری نمی کنند، و بازگشت به حق پس از شناخت آن بر آنان سخت نمی باشد، و طمع را از دل بیرون کرده اند و در فهم مطالب به تحقیق کم اکتفا نمی کنند، در شبهه ها از همه بااحتیاطتر و در تمسک به حجت و دلیل از همه مصرتر باشند، و با مراجعه مکرر کمتر خسته شوند، و در کشف امور شکیباتر و پس از واضح شدن حق از همه قاطع تر باشند، از کسانی که ستایش فراوان آنان را فریب نمی دهد، و فشار یک جانبه آنان را به یک طرف خاص متمایل نمی کند، و چنین افرادی کم میباشند".