صفحه ۱۹۲

در برابر قانون شکنی ها و حوادث دلخراش نظیر قتل های زنجیره ای و حمله به دانشگاهها، مطبوعات، اجتماعات مردمی، سخنرانی ها، کتابفروشی ها، و محترمین جامعه به اظهار تأسف و شعار و وعد و وعیدهای لفظی اکتفا کند؛ و با احساس ضرورت ارتباط با کشورهای جهان و نیاز مبرم به روابط اقتصادی و سیاسی با آنان رئیس جمهور با دست خالی و فقط با شعارهای پرجاذبه به سراغ آن کشورها می‎رود، و فورا با تبلیغات سوء و تضعیف کننده برخی جناحها بدرقه می‎شود؛ و ملت انتظار دارد با این گونه مسافرتها بر حیثیت جهانی جمهوری اسلامی ایران افزوده شود و در سیاست و اقتصاد به کشور و ملت ما بها داده شود، در صورتی که می‎دانیم همه مسائل ایران از بزرگ و کوچک در رسانه های جهانی منعکس می‎شود.

رئیس جمهور در داخل و خارج از قانون گرایی و احترام به حقوق همه شهروندان حتی دگراندیشان و گفتگوی تمدنها سخن می‎گوید؛ و در مقابل، یک فرمانده عالی رتبه به سر بریدن و زبان قطع کردن تهدید می‎کند. با این تضاد علنی چگونه حقوق ملت حفظ می‎شود؟! خدا می‎داند.

روی سخن من با شخص رئیس جمهور فعلی نیست، نظر من به اصل نهاد ریاست جمهوری است که در قانون اساسی فعلی با دست خالی بدون قدرت اجرایی و تبلیغی مسؤولیت های اجرایی سنگین و اداره سیاست داخلی و خارجی کشور بر عهده او گذاشته شده؛ و در مقابل، نیروها و اهرمهای قدرت همه در اختیار رهبری است. این امر یکی از تضادهای محسوس قانون اساسی مخصوصا قانون اساسی جدید می‎باشد، و با این وضع قانون اساسی در مقام عمل موفق نبوده و نخواهد بود، و بالاخره باید برای این مشکل مهم چاره ای اندیشید.

به نظر می‎رسد - به تناسب حکم و موضوع و تناسب مسؤولیت و قدرت - باید در آینده و با تحقق شرایط بررسی جدید، یا اینکه خود ولی فقیه به عنوان رئیس جمهور و ریاست قوه مجریه از طرف ملت انتخاب شود و همه مسؤولیت ها را بر عهده گیرد و در برابر ملت و مجلس پاسخگو باشد، و یا اینکه نیروها و اهرمهای قدرت از قبیل ارتش و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و صدا و سیما و تنظیم روابط قوای سه گانه در اختیار رئیس جمهور گذاشته شود؛ و در عوض او در برابر ملت و مجلس که نماینده

ناوبری کتاب