دارد، اصرار بر آن در سخنرانی ها جز ایجاد چالش در محیط سیاست کشور اثری نخواهد داشت.
و ثالثا: در جو امروز که مردم نوعا اهل مطالعه و دارای رشد فکری و شعور سیاسی میباشند و با جهان خارج ارتباط دارند و آزادیهای سیاسی در کشورهای دیگر را مشاهده میکنند، نادیده گرفتن آزادیهای مشروع ملت و نظریات آنان و اصرار بر تسلیم آنان به ویژه دانشمندان و متخصصین علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه در برابر نظریات یک فرد غیرمعصوم جائزالخطا موجب ناخشنودی و عصیان ملت میشود و از آن به "استبداد فردی" تعبیر میکنند، و در نتیجه اصل هدف از ولایت فقیه که نظارت بر روند اداره کشور از نظر مطابقت با موازین اسلامی است نیز با خطر مواجه میشود.
حکومت زمان ما با حکومت ساده صدر اسلام و بودن شخص معصوم همچون پیامبرخدا(ص) و یا امیرالمؤمنین (ع) در رأس آن قابل قیاس نیست.
با وضع پیچیده سیاست و اقتصاد در عصر کنونی، و با رشد سیاسی ملتها و ارتباطات جهانی و نیاز به تخصص های گوناگون در رشته های مختلف، سپردن همه امور کشور به یک فرد غیرمعصوم و بسا تأثیرپذیر از ناحیه افراد ناآگاه یا مغرض، و حتی سپردن امور کشور به یک جمع یا گروه مشخص و نادیده گرفتن سایر نیروهای اجتماعی، نه به نفع اسلام است و نه به نفع کشور و نه به نفع خود آن فرد یا آن جمع؛ و چاره ای نیست جز اینکه ولی فقیه - به مناسبت تخصص خویش در فقه و مسائل اسلامی - بیشتر به همان جنبه اسلامیت نظام و اشراف بر روند اداره کشور از لحاظ مطابقت با موازین اسلامی بپردازد و سایر اموری را که از تخصص او خارج است به اهلش واگذارد و در آنها نظر قطعی ندهد، وگرنه ممکن است برای کشور خسارتهای جبران ناپذیری را در پی داشته باشد؛ زیرا ضرر خطا و اشتباه بزرگان در رابطه با مسئولیتهای اجتماعی متوجه همه جامعه میشود.
از باب مثال ممکن است با یک شعار اقتصادی، صاحبان سرمایه های کلان سرمایه های خود را از کشور خارج نمایند؛ و یا با یک شعار سیاسی، کشور در انزوا و محدودیت جهانی قرار گیرد. هنگامی که ما اعتقاد داریم احکام خدا - برحسب شرایط