امام خمینی در تاریخ 58730 در جمع علمای غرب تهران فرمودند: "شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی خواهد به مردم زورگویی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبراکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف بکند... دیکتاتوری در کار نیست، میخواهیم جلوی دیکتاتور را بگیریم. ولایت فقیه ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجاری خودش بیرون برود. نظارت کند بر مجلس، بر رئیس جمهور که مبادا یک پای خطایی بردارد، نظارت کند بر نخست وزیر که مبادا یک کار خطایی بکند، نظارت کند بر همه دستگاهها، بر ارتش که مبادا یک کار خلافی بکند؛ جلوی دیکتاتوری را ما میخواهیم بگیریم، نمی خواهیم دیکتاتوری باشد، میخواهیم ضد دیکتاتوری باشد، ولایت فقیه ضد دیکتاتوری است نه دیکتاتوری". (صحیفه نور، ج 10، ص 29)
و اما ولایت مطلقه فقیه که آقایان روی آن اصرار دارند اگر منظور ولایت عامه است در برابر کسانی که ولایت فقیه را منحصر در موارد جزئی از قبیل اموال ایتام و مجانین میپندارند امری است پذیرفته، و خوب است به "ولایت عامه" تعبیر شود؛ ولی اگر منظور اختیار تام و بدون چون و چرای فقیه است نسبت به همه امور کشور از مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قوای نظامی و انتظامی و سیاست خارج و داخل، میگوییم:
اولا: فرض این است که ولایت فقیه - برحسب قانون اساسی - انتخابی میباشد که به وسیله خبرگان منتخب ملت انتخاب میشود؛ و لازمه انتخاب رهبر و رئیس جمهور و نمایندگان مجلس از ناحیه ملت این است که زیربنا و اساس حکومت، مردم میباشند و اختیارات همه از ناحیه ملت و در محدوده انتخاب آنان میباشد.
و ثانیا: اگر فرضا از نظر بحث طلبگی ولایت مطلقه فقیه را مطابق تفسیر آقایان بپذیریم، این گونه ولایت فقیه با قانون اساسی در تضاد کامل میباشد؛ زیرا مطابق اصول قانون اساسی و از جمله اصل 6 و اصل 56، جمهوری اسلامی باید با آرای عمومی ملت اداره شود. ملت نمایندگان مجلس و رئیس جمهور را انتخاب میکنند،