زمانی باقی میماند که شخص مورد بیعت شرایط و صلاحیت خود را از دست ندهد و بر طبق التزام و تعهد خود عمل نماید، و به اصطلاح در مقام عمل نکث بیعت نکند.
3 - امام حسن مجتبی (ع) نیز در ضمن نامه ای مفصل به معاویه مینویسند: "پس از درگذشت علی (ع) مسلمانان امر حکومت را به من واگذار کردند". (مقاتل الطالبیین، ص 35) میبینیم که حضرت برای اثبات حکومت خود به عمل مسلمانان و رأی مردم تمسک میجویند.
4 - از آیات و احادیثی که در آنها سفارش شده امر مسلمانان با مشورت انجام شود استفاده میشود که حکومت امری مردمی است.
در قرآن کریم میخوانیم: (و الذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة و أمرهم شوری بینهم) (سوره شوری، آیه 38) و کسانی که دعوت پروردگار خود را اجابت کردند و نماز را به پا داشتند و امور آنان بر اساس مشورت است.
مقصود از کلمه "امر" در آیه شریفه و احادیث اهل بیت (ع) حکومت و فرمانروایی است؛ از باب نمونه: امیرالمؤمنین (ع) در خطبه سوم از نهج البلاغه فرموده اند: "فلما نهضت بالامر نکثت طائفة" پس هنگامی که من به امر (تشکیل حکومت) قیام کردم دسته ای پیمان شکنی کردند. و در نامه امام حسن مجتبی (ع) به معاویه آمده است: "ان علیا رضوان الله علیه لما مضی لسبیله... ولانی المسلمون الامر بعده" (مقاتل الطالبیین، ص 35) مسلمانان پس از درگذشت علی (ع) امر حکومت را به من واگذار کردند.
5 - از مجموع آیات و احادیثی که متضمن تکالیف اجتماعی است (نه تکالیف فردی) و مخاطب آنها جامعه اسلامی است (نه فرد خاص و نه یکایک افراد به طور جداگانه) استفاده میشود که افراد جامعه وظیفه دارند فرد یا افراد لایق و جامع الشرایطی را انتخاب نمایند و به آنها قدرت دهند تا احکام را اجرا نمایند، و در حقیقت آنها تبلور آن جامعه و منتخب از ناحیه آنان میباشند.
از باب مثال آیات قتال و جهاد، آماده سازی نیروها در برابر دشمنان، بریدن دست سارق و سارقه، و تازیانه زدن به زانی و زانیه از این قبیل میباشد. فرمان جهاد و اجرای حدود الهی کار هرکس نیست زیرا هرج ومرج به وجود میآید، بلکه مربوط به