پس از ورود آن حضرت به مدینه نیز قراردادهایی مبنی بر زندگی مسالمت آمیز با یهود مدینه و رعایت حقوق آنان بسته شد؛ و هنگامی که آن حضرت مکه مکرمه را فتح نمودند با مردان مکه بیعت کردند، سپس زنان مکه نیز تقاضای بیعت نمودند که آن حضرت قدحی از آب خواستند و دست خویش را در آن فرو بردند و فرمودند: شما زنان دستهایتان را در این آب فرو برید، و بدین وسیله با زنها نیز بیعت کردند. (تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 307)
در سوره فتح و ممتحنه از قرآن کریم نیز بیعت با پیامبراکرم (ص) مطرح شده است؛ و بالاخره حکومت ظاهری و فرمانروایی پیامبر(ص) بر مردم بر اساس بیعت با آنان تثبیت شد، زیرا در آن زمان بیعت معمولا برای تثبیت حکومت و وفاداری نسبت به آن انجام میشد و نشانه یک قرارداد اجتماعی بود. کلمه "بیعت" از ریشه "بیع" است و از یک قرارداد دو طرفه لازم الاجرا حکایت میکند.
2 - در رابطه با حکومت حضرت علی (ع) نیز هرچند پیامبر(ص) آن حضرت را در مراحل مختلف به عنوان خلیفه و جانشین خود معین فرمودند، ولی پس از رحلت رسول خدا(ص) متأسفانه سفارشات آن حضرت را نادیده گرفتند و عملا دیگران متصدی حکومت گشتند؛ لیکن پس از قتل عثمان طبقات مختلف مردم به سوی آن حضرت شتافتند و به اختیار خود مشتاقانه و با شوق و شعف بسیار با آن حضرت بیعت کردند و حاکمیت آن حضرت را پذیرفتند. در این رابطه بجاست به خطبه های نهج البلاغه، به ویژه به خطبه های 3، 8، 34، 137، 172، 218 و 229 و نامه های 6 و 54 مراجعه شود. آن حضرت در احتجاجات خود بر طلحه و زبیر و معاویه و امثال آنان به بیعت مردم با او احتجاج میکردند.
و شیخ مفید(ره) در کتاب ارشاد (ص 116) نقل میکند که حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "ای مردم شما با من بیعت کردید بر آنچه با افراد پیش از من بیعت کردید، و پیش از بیعت اختیار با مردم است ولی پس از بیعت اختیار ندارند". که نظیر این مضمون در نامه ششم نهج البلاغه نیز ذکر شده است.
و بالاخره حضرت به مردم و بیعت آنان بها میدهد و به آن احتجاج مینماید، زیرا تحقق و خارجیت حکومت به اقبال و پذیرش مردم است. قابل ذکر است که بیعت تا