صفحه ۱۶۴

هرچند مردم در برداشت از مسائل اسلامی و در درجات ایمان با هم متفاوتند، ولی حقوق اجتماعی آنان تابع درجات ایمان آنها نیست، بلکه همه ملت در حقوق انسانی و سیاسی و اجتماعی مساوی می‎باشند.

هنگامی که ما به اقلیت های دینی به تناسب جمعیت آنان حق ورود به مجلس را می‎دهیم که این کار درستی هم می‎باشد زیرا آنان یک واقعیتی هستند در کشور، و به کشور خویش نیز علاقه دارند، پس اگر - از باب فرض - نصف افراد کشور به گفته آقایان غیر خودی می‎باشند چگونه می‎توان آنان را نادیده گرفت و بگوییم شما حق انتخاب شدن ندارید با اینکه هم مسلمانند و هم اهل کشورند و هم تخصص های لازم برای ساخت کشور را دارا هستند؟! و صغیر و مجنون هم نیستند تا من و شما خود را قیم آنان بپنداریم.

[ اهمیت شورا در اسلام ]

سؤال چهارم: علما می‎گویند که در نظام جمهوری اسلامی اصل بر شوراست؛ اما اصالت شورا را می‎توان به دو صورت متفاوت تفسیر کرد. برخی می‎گویند همین که نهادهای مدنی مانند مجلس یا ریاست جمهوری از علما و فقها مشورت طلب کنند کفایت می‎کند، ولی عده ای دیگر اعتقاد دارند که حتی ولی فقیه یعنی حاکم اسلامی نیز باید با مردم مشورت کند. کدام یک از این دو تفسیر به حقیقت نزدیکتر است ؟

جواب: تفسیر دوم صحیح است، همه افراد و نهادهای مسؤول حتی ولی فقیه در مسئولیتهایی که بر عهده آنها گذاشته شده باید با متخصصین مربوطه مشورت نمایند و سپس تصمیم بگیرند. شورا در اسلام یک امر تشریفاتی و اخلاقی صرف نیست بلکه یک وظیفه الهی است.

خداوند در قرآن کریم به پیامبراسلام دستور می‎دهد: (و شاورهم فی الامر) در امور با آنان مشورت کن؛ و یکی از صفات برجسته مؤمنین را مشورت شمرده: (و أمرهم شوری بینهم) امور آنان با مشورت با یکدیگر انجام می‎شود. مقصود از کلمه "امر" در کتاب و سنت معمولا امور اجتماعی و سیاسی است.

در حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده که: "پیامبر(ص) با اصحاب خویش مشورت

ناوبری کتاب