صفحه ۱۵۹

اصول سیاسی قانون اساسی مانند احکام خدا نیست که قابل تغییر نباشد، اساس و زیربنای قوانین سیاسی کشور مردم و آرای اکثریت آنان می‎باشد، و با گذشت بیش از بیست سال از قانون اول و ده سال از قانون جدید اکثریت آرای سابق باقی نمانده است و نسل گذشته نماینده نسلهای آینده نیستند، و به طور کلی سیاست دائما در تحول بوده و نمی توان آرای سیاسی گذشته و فرمولهای آن را محور زندگی آیندگان قرار داد.

مرحوم امام خمینی پس از مراجعت از پاریس در بهشت زهرا ضمن سخنرانی مفصلی فرمودند: "سرنوشت هر ملت دست خودش است... چه حقی داشتند ملت آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟!... چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند؟! هرکس سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟!" (صحیفه نور، ج 4، ص 282)

11 - بهترین راه برای رفع مشکلات - هرگاه شرایط تصرف در قانون اساسی فراهم شد - عدم تمرکز قدرت در یک فرد و تفکیک قوای کشور می‎باشد به گونه ای که هر یک در دایره مسؤولیت خویش مستقل باشد و نیروهای مناسب با کار خود را نیز در اختیار داشته باشد و هیچ کدام در کار یکدیگر دخالت نکنند.

و هرچند پیامبراسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) در حکومت خود دارای سه منصب افتا، اجرا و قضا بودند ولی اولا: آنان معصوم و از خطا و اشتباه مصون بودند، ثانیا: حکومت پیچیده و توسعه یافته امروز با حکومت بسیط و ساده آن زمان قابل مقایسه نیست.

همان گونه که توجه دارید اینک نمایندگان مجلس شورای اسلامی و رئیس جمهور مستقیما به وسیله آرای مردم انتخاب می‎شوند، و برای منصب افتا مردم پس از تحقیق از اهل خبره و اطلاع با میل و اراده خویش فرد شاخص یا افرادی را برای تقلید در مسائل شرعی انتخاب می‎نمایند، و طبعا ایمان و اعتقاد قلبی آنان بدون نیاز به تبلیغات پشتوانه این انتخاب می‎باشد، و در تقلید مردم به سراغ اعلم و افقه فقها می‎روند، پس آنچه در حکومت مربوط به جنبه فقاهت و افتا می‎باشد طبعا وظیفه مرجع یا مراجع تقلید ساکن ایران می‎باشد.

ناوبری کتاب