کسی که به سخنان مردم گوش میدهد در صورتی که آنان راضی نیستند در روز قیامت در گوشهای او سرب ریخته میشود." (نورالثقلین، 93/5)
در این زمینه احادیث در کتابهای حدیث از شیعه و سنی بسیار است و در یک نوشتار نمی گنجد. مسؤولین باید از تظاهر به گناه و پرده دری جلوگیری نمایند، و حق ندارند به زندگی داخلی مردم کار داشته باشند، مردم باید از این جهت آرامش داشته باشند؛ خدا ستارالعیوب است، البته حساب قیامت جداست.
در اصل بیست و دوم از قانون اساسی میخوانیم: "حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است، مگر در مواردی که قانون تجویز کند." و در اصل بیست و پنجم میخوانیم: "بازرسی و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون" و در اصل سی و نهم میخوانیم: "هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است".
از برادران و خواهران انتظار میرود توجه کنند که مطابق قانون اساسی حتی شخص بازداشتی هم آبرو و حیثیتش باید محفوظ باشد و هتک حرمت او جایز نیست. این همه شعار قانون اساسی که بر زبانها جاری است آیا غرض سرگرم کردن مردم است و یا بنا بر عمل به قانون است ؟ در کشور ما کسی که بازداشت میشود اولا او را مجرم مینامیم نه متهم، و ثانیا قبل از رسیدگی به اتهامات او در دادگاه، در سخنرانی ها و نوشته ها و حتی در خطبه های نماز جمعه که امری است عبادی و جزو نماز محسوب میباشد بسا او را مجرم و مرتد و محارب مینامیم، و قبل از محاکمه حکم او را صادر میکنیم، و او را به زور وادار به مصاحبه میکنیم و آبروی او را میریزیم (در صورتی که در چنین شرایطی اقرار و اعتراف او اعتبار شرعی و قانونی ندارد) و چنان نسبت به وی جوسازی مینماییم که هیچ قاضی جرأت نکند آزادانه و عادلانه نسبت به او قضاوت نماید. این عمل متأسفانه رایج شده در صورتی که برخلاف شرع و قانون اساسی است.