و در اصل سی و هشتم از قانون اساسی میخوانیم: "هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست، و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش است. متجاوز از این اصل طبق قانون مجازات میشود." و لابد تصویب اصول قانون اساسی برای عمل کردن مسؤولین و ملت بوده است نه فقط برای ثبت در کتاب قانون.
ز - در اجرای قوانین و حدود الهی همه یکسانند. در نامه امیرالمؤمنین (ع) به یکی از فرماندارانش که اموالی از بیت المال را به ناحق برداشته بود آمده است: "والله لو ان الحسن و الحسین فعلا مثل الذی فعلت ما کانت لهما عندی هوادة و لاظفرا منی بارادة حتی آخذ الحق منهما و ازیل الباطل عن مظلمتهما" (نهج البلاغه، نامه 41) به خدا سوگند اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند هیچ هواخواهی و مسامحه از ناحیه من دریافت نمی کردند و در اراده من اثری نمی گذاردند تا آنگاه که حق را از آنان بستانم و باطل را از کار آنان زایل نمایم.
در این رابطه داستانهای بسیاری از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که میفهمانند همه در برابر قوانین یکسانند و امتیازی در بین نیست. برای شناخت بیشتر از مسأله میتوان به جلد سوم از مبانی فقهی حکومت اسلامی صفحه 297 مراجعه نمود.
[ اجرای تعزیرات ]
4 - برای گناهانی که در کتاب و سنت حدودی مشخص تشریع نشده میتوان مجرم را تعزیر نمود. بدین گونه که او را به مقدار لازم و ضروری ادب کرد تا هم خود او ادب شود و هم دیگران عبرت بگیرند. چگونگی و مقدار تعزیر بسته به تشخیص و نظر حاکم جامع الشرایط است. و طبعا تفاوت در ماهیت گناه و زمان و مکان و اثر اجتماعی آن و خصوصیات و شرایط مجرم و جهاتی دیگر موجب تفاوت در تعزیر و مقدار آن میباشد. و هیچ گاه منظور از تعزیرات انتقام جویی نیست، بلکه هدف ادب شدن خود مجرم و جلوگیری از سرایت و شیوع گناه و برهم خوردن نظم اجتماعی و آلوده شدن محیط میباشد.