و بالاخره دفاع در برابر دشمن مهاجم را نمی توان خشونت نامید بلکه عین عدالت و دفاع از حقوق است.
خشونت این است که حکومتی در برابر ملت خود (که از کجرویهای حکومت انتقاد میکنند و حقوق خود را میطلبند) به جای اعطای حقوق و دلجویی و مدارا آنان را سرکوب نماید، و به جای پذیرش خطاها و اشتباهات و چاره جویی و تسلیم در برابر حق ملت و محبت نسبت به آنان که صاحبان اصلی حکومت میباشند چون مهاجمین خارجی عمل نماید. در صورتی که خدای متعال در سوره فتح راجع به پیروان حضرت محمد(ص) میفرماید: (والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم) کسانی که با پیامبر میباشند در برابر کفار سخت و در بین خود مهربانند؛ و ظاهرا منظور از کفار مشرکین و مهاجمین خارجی میباشند نه آنان که در پناه دولت اسلامند و یا دولت اسلامی با آنان روابط حسنه برقرار کرده است.
خشونت این است که فاتح جنگ پس از پیروزی بر دشمن در پی انتقام جویی بر آید و همه آنان را قلع وقمع نماید، در صورتی که شکر نعمت پیروزی بر دشمن گذشت و محبت نسبت به باقی ماندگان آنان میباشد.
رسول خدا(ص) پس از فتح مکه خطاب به قریش فرمودند: "یا معشر قریش ماترون انی فاعل بکم ؟" قالوا: "خیرا، اخ کریم و ابن اخ کریم" قال: "اذهبوا فانتم الطلقاء" فعفا عنهم (کامل ابن اثیر، 252/2) ای طایفه قریش من با شما چه کنم ؟ گفتند: خوبی، تو برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار هستی، فرمودند: بروید همه آزادید و از همه گذشت کردند. در صورتی که جنگهای بدر و احد و خیبر و امثال آنها را قریش علیه مسلمین برپا نمودند و چقدر به اسلام ضربه زدند، پیامبر(ص) حتی ابوسفیان و هند و وحشی قاتل حمزه را بخشیدند بلکه خانه ابوسفیان را که آتش بیار معرکه ها بود محل امن قرار داده و فرمودند هرکس داخل خانه ابوسفیان شود در امان است.
و از اصبغ بن نباته نقل شده که پس از پیروزی امیرالمؤمنین (ع) در جنگ جمل که طلحه و زبیر و عایشه آن را به راه انداخته بودند حضرت دستور دادند مجروحین آنان را نکشید، و فراریان را تعقیب ننمایید و هرکس سلاح خود را زمین گذاشت در امان است، سپس حضرت با یاران خود تشریف آوردند به منزلی که در یک حجره