نکته دوم: یکی از امتیازات شیعه مفتوح بودن باب اجتهاد مطلق در مسائل نظری فقه است، برخلاف اکثر اهل سنت که اجتهاد آنان در چهارچوب فتاوای فقهای اربعه آنان: مالک، ابوحنیفه، شافعی و احمدبن حنبل محدود میباشد.
با اجتهاد مورد نظر است که فقه شیعه میتواند با اتکاء به مبانی کلامی و اصولی و کتاب و سنت و عقل، مسائل و نیازهای مختلف و متغیر ناشی از شرایط زمانی و مکانی بشر را در حوزه تخصصی خود پاسخ دهد.
بدیهی است که برخی از مبانی کلامی و اصولی که در استنباطات فقهی ما مؤثر میباشند نیز از اجتهاد و بررسی مجدد بی نیاز نخواهد بود، و فقهای ما (رضوان الله تعالی علیهم) نیز پیوسته - هرچند همراه با تفاوتها و فراز و نشیبها - به اجتهاد و تجدیدنظر در آن مبانی ادامه داده و میدهند؛ بخصوص در عصر حاضر با پیشرفتهایی که در علوم نصیب بشر شده لازم است برخی از مبانی مورد تجدید نظر و بررسی قرار گیرند، زیرا دریافتهای علمی جدید طبعا در درک بعضی مبانی کلامی و اصولی و تشخیص موضوعات و مفاهیم و برداشت از متون دینی تأثیر خواهند داشت. البته این بدان معنا نیست که هر فکر قدیمی باطل و هر نظر جدید صددرصد صحیح است، بلکه به این معناست که هر نظریه مورد بررسی عمیق و دقت کامل قرار گرفته و با دلیل متقن پذیرفته یا رد شود.
پس بر فضلا و محققین حوزه های علمیه دینیه - که صیانت از معارف حقه و فقه اسلامی را بر عهده دارند - لازم است بیش از پیش با مکاتب و آرای مختلف آشنا شده و موضوعات مهمه فقهی را بر اساس تحقیقات علمی جدید مورد بررسی قرار دهند تا بتوانند با بصیرت و استدلال به پرسشها و شبهاتی که امروز اذهان جوانان حوزه و دانشگاه را فرا گرفته پاسخ دهند، در غیر این صورت ضایعات جبران ناپذیری بر بنیه دینی و اعتقادی جامعه ما وارد خواهد شد؛ "و العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس" (کافی، ج 1، ص 27).
حوزه های علمی ما در گذشته نسبت به علوم مختلف زمان خود از جامعیت و غنای بیشتری برخوردار بودند، و علاوه بر فقهای بزرگوار، متکلمان و فیلسوفان و دانشمندان علوم طبیعی و ریاضی و پزشکانی متخصص را نیز در خود پرورش میدادند.