مشخص گردد.(قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی)، سوره یوسف (12)، آیه 108 هنگامی که انسان به بلوغ و رشد عقلی خود رسید، و وجود کامل و نامتناهی خدا را اجمالا شناخت و باور نمود، و به نقص خود از یک طرف و توان خود برای تحصیل کمالات و قرب به ساحت مقدس خدا از طرف دیگر پی برد، طبعا توقف خود را در مرتبه نقص و عدم تحرک به طرف کمال را ظلمی بزرگ نسبت به خود مییابد و درصدد سیر الی الله و قرب معنوی به خدا برمی آید. و در این صورت راه ناپیموده را بدون نشانه های لازم و برنامه ای کامل و راهنمایی آگاه، پیمودن عاقلانه نیست؛ زیرا ممکن است انسان با هزاران خطر مواجه شود و بالاخره هم به مقصد نرسد،(و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله)، سوره انعام (6)، آیه 153 پس برای نجات از خطرها چاره ای جز دین که همانا برنامه ای صحیح و نشانی درست از راه است وجود ندارد. این یک دلیل برای لزوم دین و برنامه های دینی.
و از طرف دیگر زندگی انسانها زندگی اجتماعی است،(کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه)، سوره بقره (2)، آیه 213 و زندگی آنان جز در سایه معاشرتها و داد و ستدهای گوناگون تأمین نمی گردد، و در این رابطه بسا تضادها و کشمکش هایی به وجود آید، پس طبعا نیاز به قوانین و مقرراتی احساس میشود که در آنها حقوق همه طبقات و