صفحه ۹۱

ناصر: "معلوم می‎شود شما به معنای لفظ "مجرد" توجه نکرده اید، مجرد که زیر چاقو نمی رود، مجرد یعنی فوق ماده و آزاد از زمان و مکان و وضع و محاذات؛ چون ما در زندگی معمولا با پدیده های مادی سروکار داریم، یعنی موجوداتی که به زمانی خاص و مکانی مخصوص وابسته می‎باشند، به ناچار از کلمه "موجود" - به حکم استقراء و انس ذهنی - موجودات مادی به ذهن ما متبادر می‎شوند و واقعیت و هستی را با موجود مادی وابسته به زمان و مکان مساوی می‎دانیم و به خود جرأت داده موجودات مجرد خارج از حریم مادیت را انکار می‎کنیم؛ در صورتی که این نحو قضاوت اساسا غلط است، زیرا نیافتن چیزی به وسیله حواس ظاهری دلیل بر واقعیت نداشتن آن چیز نمی شود.

فیلسوف و رئالیست کسی است که واقعیت خارج را آنچه هست بپذیرد، مادی باشد یا بالاتر از سطح ماده. و چون برحسب دلیل های بسیاری که به برخی از آنها اشاره شد انسان دارای روح مجردی است ورای اعضا و جهازات مادی، که آن روح مجرد اساسا ملاک وحدت حقیقی و شخصیت واقعی یک انسان می‎باشد، و همه ادراکات و فعالیتهای انسان به آن منتهی می‎شوند، و همه جهازات و اعضای بدن از مغز سر تا کف پا ابزارهای فاعلیت آن می‎باشند، پس برای روح انسان سخن گفتن از مکان و جای خاص به طور کلی غلط است.

روح و روان انسان و ادراکات او نه در مغز است و نه با مغز یا عضوی

ناوبری کتاب