ناصر: "معلوم میشود شما به معنای لفظ "مجرد" توجه نکرده اید، مجرد که زیر چاقو نمی رود، مجرد یعنی فوق ماده و آزاد از زمان و مکان و وضع و محاذات؛ چون ما در زندگی معمولا با پدیده های مادی سروکار داریم، یعنی موجوداتی که به زمانی خاص و مکانی مخصوص وابسته میباشند، به ناچار از کلمه "موجود" - به حکم استقراء و انس ذهنی - موجودات مادی به ذهن ما متبادر میشوند و واقعیت و هستی را با موجود مادی وابسته به زمان و مکان مساوی میدانیم و به خود جرأت داده موجودات مجرد خارج از حریم مادیت را انکار میکنیم؛ در صورتی که این نحو قضاوت اساسا غلط است، زیرا نیافتن چیزی به وسیله حواس ظاهری دلیل بر واقعیت نداشتن آن چیز نمی شود.
فیلسوف و رئالیست کسی است که واقعیت خارج را آنچه هست بپذیرد، مادی باشد یا بالاتر از سطح ماده. و چون برحسب دلیل های بسیاری که به برخی از آنها اشاره شد انسان دارای روح مجردی است ورای اعضا و جهازات مادی، که آن روح مجرد اساسا ملاک وحدت حقیقی و شخصیت واقعی یک انسان میباشد، و همه ادراکات و فعالیتهای انسان به آن منتهی میشوند، و همه جهازات و اعضای بدن از مغز سر تا کف پا ابزارهای فاعلیت آن میباشند، پس برای روح انسان سخن گفتن از مکان و جای خاص به طور کلی غلط است.
روح و روان انسان و ادراکات او نه در مغز است و نه با مغز یا عضوی