ناصر: "نکته خوبی را یادآور شدید؛ آری، ادراک هرچند به مبادی و مقدمات و فعل و انفعالات مادی نیاز دارد - چنانکه در گذشته توضیح داده شد - ولی اساسا از فعالیتهای روحی است و به روح مجرد وابسته است. و بالاخره روح است که پس از پدید آمدن مقدمات اعدادی و فعل و انفعال مادی صورتهای جزئی یا کلی را در حریم و عالم خود - که از حدود مکانی و مادی رهاست - میآفریند؛ البته جنبه تجرد در صورتهای کلی قوی تر از صورتهای جزئی است، چنانکه مرتبه قوه عاقله انسان نیز که ادراک کلیات میکند از مرتبه حس مشترک که ادراک جزئیات میکند در تجرد قوی تر است؛ و بر این اساس حیوانات نیز در حدود ادراکاتشان دارای روح مجرد میباشند ولی قادر به ادراکات کلی و قضاوتهای عقلانی نیستند، و جنبه تجرد در آنها ضعیف است لیکن یک مرتبه از تجرد روحی را دارا میباشند با تفاوتی که بین آنها وجود دارد، و به اصطلاح دارای تجرد برزخی میباشند. و چون مرتبه عقل را که محور تکلیف است ندارند، تکالیف الهی متوجه آنان نیست."
رابطه بدن و روح مجرد
منصور: "بالاخره روح انسان که شما مدعی وجود آن میباشید در کجای بدن او قراردارد و آیا با مغز او مربوط و آمیخته است یا با عضوی دیگر از اعضای انسان ؟! یکی از دانشمندان اروپا میگوید: من هرچه کاوش کردم زیر چاقوی تشریح از روح اثری نیافتم."