صفحه ۷۲

ذات ما جسم بود یک جسم مرکب از اجزاء است و اجزای یک جسم از یکدیگر غایب می‎باشند؛ پس معلوم می‎شود ذات ما جسم نیست.

دلیل دوم: شما یک حبه قند را با چشم می‎بینید و پس از چشیدن آن به وسیله زبان می‎گویید: "این حبه قند شیرین است"؛ و یا یک فرد انسان را با چشم می‎بینید و صدای او را به وسیله گوش می‎شنوید و سپس می‎گویید: "این مرد خوش صداست"؛ و یا یک گل را با چشم می‎بینید و پس از لمس آن به وسیله دست و بوییدن آن می‎گویید: "این گل لطیف و خوشبوست".

در این قضایا مدرکات شما صورتهای مختلفی هستند که هر یک از آنها به وسیله یک قوه و ابزار مخصوص به آن به دست آمده است، یکی به وسیله چشم و دیگری به وسیله زبان یا گوش یا دست و یا بینی؛ و با این حال شما مدرکات قوای مختلف را که به وسیله ابزارهای متفاوت به دست آمده اند بر یکدیگر حمل و حکم به اتحاد آنها می‎کنید؛ همچنین شما یک صورت خیالی را با شمائل خاصی در ذهن خودتان مجسم می‎کنید و پس از مدتی شخصی را در خیابان با چشم می‎بینید و سپس حکم می‎کنید: "این شخص شبیه همان صورت خیالی است که من در ذهن خود مجسم کردم"؛ و یا شخصی را با چشم خود می‎بینید و سپس می‎گویید: "این مرد دوست من است" و یا می‎گویید: "این مرد دشمن من نیست"، در صورتی که دوستی و دشمنی با چشم ادراک نمی شوند بلکه به وسیله قوه واهمه ادراک می‎شوند. و همچنین مرد خاصی را با چشم

ناوبری کتاب