خود را به دست میآورد و همین مدرکات محسوسه زمینه میشوند برای ادراکات تخیلی و توهمی و عقلی:
1 - ادراکات تخیلی جزئی، این گونه ادراکات بدون کاربرد حواس ظاهری در درون و باطن برای انسان پدید میآیند و در حالی که انسان چشم های خود را بسته یا در عالم خود فرو رفته و یا در خواب است عین صورتهایی را که در گذشته دیده و یا شنیده و یا اشیاء و نظایر آنها را در عالم ذهن خود حاضر میکند، و به تعبیر دیگر در ذهن خود میسازد. از باب مثال صورت یک شهر بزرگ را با همه خصوصیات و ویژگی های آن، و یا کوه و دشت و یا دریایی وسیع و ژرف را که عین آن و یا نمونه اش را دیده است در ذهن مجسم میکند.
2 - ادراکات وهمی، مثل دوستی دوستان خود و دشمنی و کینه دشمنان خود، که آن را با قوه واهمه درک میکند.
3 - و پس از این ادراکات جزئی نوبت به ادراکات کلی عقلی میرسد، بدین گونه که طبق نظر مشهور فلاسفه انسان با دیدن این باغ و آن باغ مثلا، با حذف خصوصیات و امتیازات هرکدام از آنها یک مفهوم کلی مشترک از باغ در ذهن خود ادراک میکند که بر هرفردی از افراد باغ قابل انطباق است.
ادراکات چهارگانه انسان
ه: از سخنان گذشته معلوم میشود که ادراکات انسان به طور کلی به چهار بخش تقسیم میشوند: