مینماید. و کلام اشاعره که "نه قدیم" قائل اند یک نحو شرک محسوب است؛ و به قول بعضی از بزرگان، ما مسلمانها مسیحیان را که قائل به سه أقنوم: "اب، ابن و روح القدس" میباشند تخطئه میکنیم که "تثلیث" مخالف توحید است، پس قائل شدن به "قدمای نه گانه" چگونه با توحید سازگار است ؟!"
تجرد روح
منصور: "شما در گفتارتان سخن از وجود مجرد و رها از ماده و زمان و مکان به میان آوردید، و علاوه بر خدای جهان، روح و روان انسان را نیز از مجردات شمردید، برای من مفهوم مجرد و واقعیت آن روشن نیست. زیرا آنچه من مییابم و احساس میکنم ماده و شکل ها و خواص ماده است، و حتی به نظر میرسد که افکار و تخیلات انسان نیز مربوط به فعالیت مغز و از آثار و خواص مغز باشد. بسیار علاقه مندم راجع به این موضوع توضیحاتی از شما بشنوم. ولی پیش از وارد شدن در این بحث چون وقت ناهار فرا رسیده بجاست ناهار را صرف و پس از کمی استراحت بحث را ادامه دهیم."
ناصر: "چه خوش گفتی، زیرا هرچند روح انسان مجرد است و غذای روح و روان علم و معارف است، ولی ما هنوز مجرد کامل نشده ایم و روان ما همچون میوه نارس طبیعت است و چون گرفتار تن هستیم و سلولهای بدن و تن ما در اثر فعالیت جسمی و یا فکری تحلیل