سلبیه؛ صفات ثبوتیه را صفات کمال و جمال نیز میگویند، و صفات سلبیه را صفات جلال مینامند، که دلالت میکنند بر منزه بودن از اموری که برای خدا نقص میباشد.
اصول صفات ثبوتیه خدا را هفت صفت شمرده اند: حیات، علم، قدرت، اراده، سمع، بصر و تکلم؛ و صفات سلبیه نیز عبارتند از صفاتی همچون: عدم شریک، عدم احتیاج، عدم جسمیت و مانند اینها. از طرف دیگر برخی از صفات، صفات ذات حق میباشند مانند: حیات، علم، قدرت و اراده؛ و برخی صفات فعل میباشند مانند: خالقیت، رازقیت و عدالت که خداوند در مرحله فاعلیت و تجلی به آن صفات متصف میباشد.
صفات ذاتی خدا اموری هستند واقعی نه اعتباری؛ و چون غیر از وجود و هستی چیزی واقعیت ندارد پس واقعیت این صفات مساوی است با وجود و هستی، و چون ذات خدا هستی غیرمتناهی است که چیزی از حیطه وجود او بیرون نیست، در نتیجه ذات او عین حیات، علم، قدرت و اراده نامتناهی است. و بالاخره صفات ذاتی او زاید بر ذات او نیستند، بلکه عین ذات او میباشند؛ خدا حی است به حیاتی که عین ذات اوست، عالم است به علمی که عین ذات اوست، قادر است به قدرتی که عین ذات اوست، مرید است به اراده ای که عین ذات اوست. و در صدق مشتق بر ذات، لازم نیست که مبدأ اشتقاق زاید بر ذات باشد. از باب مثال: عالم به معنای واجد علم است، و در مفهوم آن نگنجیده که علم باید زاید بر ذات باشد؛ بلکه اگر عین ذات باشد صدق عنوان واجدیت واضح تر است، چون هر چیز واجد ذات خود میباشد.