صفحه ۵۳

محدود نماید، غیر از ماهیات اعتباری و نیستی که همه هیچ اند. بنابراین چنین وجود صرفی قهرا یکتاست و هیچ وجودی در مقابل آن قابل فرض نیست؛ زیرا اگر متعدد باشد هر کدام محدود می‎گردد، چون در این فرض واجد هستی خود و فاقد کمال و هستی غیر خود می‎باشد.

چنین وجود نامتناهی و نامحدود منحصر به فرد، خدای جهان است؛ و چون حقیقت ذاتش وجود و واقعیت است و نیستی و ضعف در آن راه ندارد، قهرا دارای همه کمالات (هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون)، (هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحکیم)، سوره حشر (59)، آیات 23 و 24 از قبیل علم، قدرت، حکمت و... می‎باشد؛ و هر وجود دیگری غیر از او پرتو و جلوه ای از وجود اوست که در اثر معلولیت و ضعف وجودی محدود و ناقص می‎باشد و در رتبه و درجه خاصی قرار دارد؛ و بالاخره نظام وجود و هستی عبارت است از یک وجود کامل نامتناهی مستقل جامع همه کمالات با جلوه هایی از او که از او جدا نیستند و در برابر او هیچ گونه خودیت و استقلال ندارند و حقیقت ذاتشان در حدوث و بقا عین تعلق و وابستگی به او می‎باشد؛ همچون یک شیئ مستقل سایه افکن و یا کانون نور پرتوافکن؛ و چنین وجود و هستی نامتناهی، واجب الوجود و عین وجوب و ضرورت ازلی است و به غیر احتیاج ندارد، بلکه غیری جز جلوه ها و ظهورات او - که از صقع ذات اوست - متصور نیست.

ناوبری کتاب