این که احتیاجی به مقدمه اصل علیت یا بطلان دور و تسلسل باشد؛ و اساسا به حسب واقع، معرفت حقیقی از راه استدلال، جز از این طریق ممکن نیست."
منصور: "این ادعای بزرگی است، من بسیار خرسند خواهم شد اگر آن برهان را برای من تبیین کنید."
ناصر: "تبیین آن برهان که "برهان صدیقین " نام دارد و در آن از اصل هستی به ضرورت ازلی هستی و خدا و کمالات او پی میبریم "یا من دل علی ذاته بذاته"، دعای صباح "بک استدل علیک فاهدنی بنورک الیک"، دعای عرفه سیدالشهداء(ع) "و لا تدرک معرفة الله الابالله"، توحید صدوق، باب 11، حدیث 7 متوقف بر بیان چند مقدمه است که به طور اجمال به آنها اشاره میکنم:
1 - مقدمه اول: ما از هر یک از اشیایی که مشاهده میکنیم و دارای وجود و واقعیت عینی هستند دو مفهوم مغایر و مخالف انتزاع میکنیم، که یکی از آن دو مفهوم از مختصات آن شئ و مفهوم دیگر مشترک بین آن شئ و اشیای دیگر میباشد؛ مثلا انسان که دارای واقعیت و وجود خارجی است، ذهن ما از آن یک مفهوم مخصوص به او که همان انسانیت و ماهیت و چیستی اوست انتزاع میکند که طبعا در این مفهوم با هیچ موجود دیگری اشتراک ندارد و تنها انسان است که انسان است و هیچ موجودی غیر از او انسان نیست؛ و مفهوم دیگری که ذهن از انسان موجود انتزاع میکند وجود و هستی اوست که در آن با سایر موجودات شریک است زیرا همان گونه که انسان موجود است درخت، کوه، آسمان