صفحه ۴۵

پذیرفت که نظام علی و معلولی جهان منجر به علتی می‎شود که دیگر او معلول علتی نبوده و فقط علت و مبدأ نخستین هستی است که آن را واجب الوجود و خدا می‎نامیم؛ منتها نزاع الهیون و مادیون بر سر این است که الهیون آن علت نخستین و واجب الوجود و مبدأ را موجودی مجرد از ماده و احکام ماده و حد و ماهیت و دارای شعور و علم و حکمت می‎دانند، ولی مادیون آن را موجودی مادی و بی شعور می‎پندارند؛ و برهان نظم در حقیقت عهده دار اثبات تجرد و علم (و لئن سئلتهم من خلق السموات و الارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم) سوره زخرف (43)، آیه 9 و حکمت الهی است و من خواستم برای شما به وسیله برهان نظم، تجرد، علم، حکمت و ماوراء الطبیعی بودن مبدأ عالم را اثبات نمایم و بگویم که ماده بی شعور که تنها جنبه قابلی و پذیرش دارد و در ذات خود فاقد کمال است و شما آن را به عنوان مبدأ جهان به حساب می‎آورید، نمی تواند مبدأ جهان منسجم و منظمی باشد که نظم و انسجام آن جز با علم و حکمت ممکن نیست. چگونه ممکن است ماده ای که صرف قوه و استعداد است منشاء این همه فعلیت ها در جهان به شمار آید؟

اثبات وجود خدا و یگانگی و صفات او با برهان صدیقین

البته به نظر ما می‎توان برهانی اقامه نمود که به وسیله آن هم اصل وجود خدا و هم یگانگی و علم و حکمت و سایر صفات کمالیه و اتحاد آنها با ذات خدا و به تبع آن، نظم و هماهنگی جهان را اثبات نمود بدون

ناوبری کتاب