میشود، و موضوع حرکت ماده است، پس زمان و حرکت و ماده تواءم میباشند، و نمی توانیم پیش از آنها زمان فرض کنیم. اگر پیش از جهان زمان باشد قهرا باید حرکت و ماده نیز باشند، در صورتی که زمان و ماده و حرکت از خود جهان میباشند. پس پیش از مجموعه جهان، زمان فرض نمی شود؛ و آنچه بر مجموعه جهان مقدم است خدا و اراده خداست به تقدم ذاتی نه تقدم زمانی؛ ولی هر یک از پدیده های جزئی جهان مادی چون دارای شرایط خاصی است و با گذشت زمان شرایط آن موجود میگردد، قهرا پس از پدید آمدن شرایط خود در زمان خاص خودش پدید میآید.
از باب مثال من و شما حادث زمانی هستیم؛ زیرا وجود هر یک از ما علاوه بر اراده خدا وابسته است به شرایط مادی خاص خود از قبیل پدر و مادر، و شرایط تولید که باید در زمان خاص خود پدید آیند؛ و به گفته فلاسفه: جهان ماده - که قسمتی از کل عالم است - با حرکت تواءم بلکه براساس قول به "حرکت جوهریه" عین حرکت است؛ و تدریج، ذاتی حرکت است یعنی هر درجه و مرتبه از حرکت را که فرض کنید در حد خاصی پدید میآید. شما اگر بخواهید از یک پلکان ده پله ای عبور کنید، هرچند حرکت شما وابسته است به اراده شما ولی عبور از همه پله ها در عرض واحد و آن واحد محال است بلکه طی هر کدام مشروط است به طی پله های قبل، این تدریج ذاتی حرکت است؛ و به تعبیر کلی هر یک از موجودات مادی در پیدایش خود به حسب طبع مسبوق است به ماده