صفحه ۳۸

می‎شود، و موضوع حرکت ماده است، پس زمان و حرکت و ماده تواءم می‎باشند، و نمی توانیم پیش از آنها زمان فرض کنیم. اگر پیش از جهان زمان باشد قهرا باید حرکت و ماده نیز باشند، در صورتی که زمان و ماده و حرکت از خود جهان می‎باشند. پس پیش از مجموعه جهان، زمان فرض نمی شود؛ و آنچه بر مجموعه جهان مقدم است خدا و اراده خداست به تقدم ذاتی نه تقدم زمانی؛ ولی هر یک از پدیده های جزئی جهان مادی چون دارای شرایط خاصی است و با گذشت زمان شرایط آن موجود می‎گردد، قهرا پس از پدید آمدن شرایط خود در زمان خاص خودش پدید می‎آید.

از باب مثال من و شما حادث زمانی هستیم؛ زیرا وجود هر یک از ما علاوه بر اراده خدا وابسته است به شرایط مادی خاص خود از قبیل پدر و مادر، و شرایط تولید که باید در زمان خاص خود پدید آیند؛ و به گفته فلاسفه: جهان ماده - که قسمتی از کل عالم است - با حرکت تواءم بلکه براساس قول به "حرکت جوهریه" عین حرکت است؛ و تدریج، ذاتی حرکت است یعنی هر درجه و مرتبه از حرکت را که فرض کنید در حد خاصی پدید می‎آید. شما اگر بخواهید از یک پلکان ده پله ای عبور کنید، هرچند حرکت شما وابسته است به اراده شما ولی عبور از همه پله ها در عرض واحد و آن واحد محال است بلکه طی هر کدام مشروط است به طی پله های قبل، این تدریج ذاتی حرکت است؛ و به تعبیر کلی هر یک از موجودات مادی در پیدایش خود به حسب طبع مسبوق است به ماده

ناوبری کتاب