میخورند، به فکر فرو رفت که چگونه مردگانی چون این مردار که اجزای آنان پراکنده و بسا خوراک دیگر حیوانات میشوند در قیامت دوباره زنده میشوند، از این رو از خداوند متعال درخواست نمود کیفیت زنده کردن مردگان را به او نشان دهد؛ او به اصل حیات دوباره ایمان داشت ولی چگونگی آن برای او به طور مشاهده حضوری مجهول بود.(و اذ قال ابراهیم رب ارنی کیف تحیی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی و لکن لیطمئن قلبی)، سوره بقره (2)، آیه 260
خداوند به او دستور داد: "چهار پرنده را انتخاب کن و آنها را ذبح نموده قطعه قطعه نما و هر جزئی از آنها را بر کوهی قرارده و سپس آنها را بخوان، میبینی که آنها شتابان به سوی تو خواهند آمد، بدان به راستی خداوند غالب و حکیم است"،(قال فخذ أربعة من الطیر فصرهن الیک ثم اجعل علی کل جبل منهن جزئا ثم ادعهن یأتینک سعیا، واعلم ان الله عزیز حکیم ) سوره بقره (2)، آیه 260 خداوند اجزای بدن هرکدام را میداند و هم میتواند آنها را جمع آوری کند.
آری، از علم و قدرت بی منتهای الهی دور نیست که ذرات اصلی بدن را که در بعضی از روایات از آنها به "طینت" و در بعضی به "عجب الذنب" تعبیر شده است همراه با ذرات مادی و عنصری دیگری گرد هم آورد و روح انسانی در آن نیز چون بدن دنیایی ظهور نماید، و لزومی ندارد تمام ذرات بدن اخروی عین همان ذرات بدن دنیوی باشند، بلکه اصلا امکان ندارد بدن اخروی عین بدن دنیوی باشد؛ زیرا