صفحه ۳۲۰

آغاز حیات تا هنگام مرگ به صورت اجزای بدن این شخص درآمده و سپس تحلیل رفته جمع آوری کنیم و به آنها شکل دهیم بسا صدها بدن می‎شد، ولی آنچه تحلیل رفته و جدا شده دیگر بدن این شخص شمرده نمی شود بلکه فضولاتی بیش نیستند. بدن او همان است که فعلا تحت تدبیر روح او می‎باشد، مادی باشد یا مثالی. و بالاخره تعین و تشخص بدن و بدنیت آن برای این انسان به آن نفسی است که فعلا به آن تعلق دارد و آن را اداره می‎کند. و با اینکه نوعا مردم به تغیر و تحول اجزای بدن مادی توجه دارند، با این حال مجازات کسی را که در سالهای گذشته مرتکب کار خلافی شده و در این فاصله در بدن او تحولاتی پیدا شده برخلاف عدالت نمی دانند و موجود فعلی را همان جانی سابق می‎دانند. از اینجا معلوم می‎شود که تشخص انسان در نظر عقلای جهان نیز به نفس و بدنی به نحو ابهام می‎باشد، و نفس موجود با بدن مثالی نیز همان انسان موجود با بدن مادی دنیوی محسوب است به گونه ای که هرکس او را می‎شناخته می‎گوید این همان شخص است. اگر مقصود از معاد جسمانی بازگشت با بدن مثالی اخروی باشد - همان گونه که صدرالمتألهین (ره) فرموده اند - طبعا شبهات آینده که بر معاد جسمانی وارد کرده اند مرتفع خواهد شد. و بسا از آیات شریفه: (اولیس الذی خلق السموات والارض بقادر علی ان یخلق مثلهم)سوره یس (36)، آیه 81 (و ما نحن بمسبوقین علی ان نبدل امثالکم و ننشئکم فیما لا تعلمون)سوره واقعه (56)، آیات 60 و 61 می‎توان این نظریه را تأیید نمود.

ناوبری کتاب